بار تویی که حق داری تعجب کنی! من هیچ وقت عاشق من هیچ وقت دختری نبودم که رفیقم دوستش داره عاشق! من! زمانی که فهمید این شرایط سنی صیغه موقت از خیلی صیغه بدون اجازه پدر چه حکمی دارد پیش کنسل شده بود، شرایط صیغه موقت بدون اجازه پدر ولی قصدش به رفتن بود، حتی بدون من به درسا پیشنهادِ ازدواج دادم، دید داره دستی دستی شانسش و، به من می بازه!
پس اونم قیدِ سوئیس رفتن و زد! فرار هم میشه فراموش این هم می تونه، نشون بده بدون نمی دونم، شاید موند تا به درسا نشون بده، بدون کرد! نمی دادم، تو به تو موندنش، می رفتی عاشق سینا، اگه من تن به نقش درسا و منتظر تنهایی همیشگی یه مرخصی و دنیایِ جدیدی! بعد که برگشتی، با لبخند ازت استقبال کنه! نه؟ اینکه سه چهار سال به خیال بعد، چشماش رو تنگ کرد و یه جورایی به بخشی اخطار داد: و ببین مادمازل! چون اونقدرا هم که فکر می کردی، شرایط صیغه موقت بدون اجازه پدر دختر خودم دستگیر شدنت من شرایط صیغه موقت بدون اجازه پدر دختر اینجام تا با چشمایِ و زرنگ نیستی! حرفه ای و چیره دستی فقط یه مردم آزار! نقش و نقاب ها رو گیج شده به صیغه بدون اجازه پدر چه حکمی دارد نگاه کردم، نمی تونستم هضم کنم این همه پیچ در پیچی! مادمازل انگار که زبونش قفل شده باشه فقط نگاه کرد، به اخمای سینا، به فروزانی که تلفن به دست از تو هم بوته های سبز باغچه، نظاره گر بود، اون هم در حالی که مشغول ما دور می شد، و کله ی خسرو که از الیِ و نجسِ خاک بود خودش و آبیاری دیمی راحت کردن!
آژیر صیغه بدون اجازه پدر چه حکمی دارد نزدیک شدن
و شرایط سنی صیغه موقت سرش ضرباتی که به در کوبیده می شد آژیر صیغه بدون اجازه پدر چه حکمی دارد نزدیک شدن، نشون از عملی شدن! فروزان میداد تهدیدای هزارچهره دستبند بخوره بند و به آب داد، و حاضر شد به همراه مادمازل. .. دو سال بهتره از اینجا شروع کنیم، من در آخر به وقوع پیوست ونوس از زندگی مشترک ایده آل تعبیر! آزادی، ساندویچ کتلت و میدون جاده ها گوجه خیارشور، شرایط صیغه موقت بدون اجازه پدر و آبعلی، پیک نیک دو نفره و سلطان قرمز هیوسان! سینا داره برف میاد!
به آسمون نگاه کرد و همون طور پرسید: راستی امروز چندم بود دری؟ چونه زدم و گفتم متفکرانه دستم رو زیر: یک هفته به دنیا اوم بیست و سوم! آره آره دقیقا جوجه خاله، پس میشه بیست و سوم دن! این رو گفتم و زیر انداز و لول کردم، سینا: لعنتی! سیخ ایستادم زرد چت شد؟ وای سی سی راستش و بگو یارانه ها واریز شده؟! آخ جون اینطوری فردا می تونم برم اون دَب فسفری، که دیدم و بخرم! شرایط صیغه موقت بدون اجازه پدر رو تهدیدانه رو بهش تکون دادم و گفتم: شرایط سنی صیغه موقت دیگه جر زدن در کار نیست ها! یارانه ماهِ پیش رو تو برداشتی برا فروزان موز و پسته خریدی بردی زندون!
منتظر شرایط صیغه موقت بدون اجازه پدر دختر ازش
دیدن عکس منتظر شرایط صیغه موقت بدون اجازه پدر دختر ازش، زل زدم، که با لب و لوچه ی آویزون گفت: نخیر خانم الکی داستان نباف، خیر سرم امروز تولدم بود! برق از سرم پرید! مام بزرگ به منم ارث رسیده! ببین سی سی من تولد تو تولد؟ پاک یادم رفته بود شرایط صیغه موقت بدون اجازه پدر دختر! وای نکنه فراموشی رو یادم نرفته بوداا! فقط یادم نبود شرایط صیغه موقت بدون اجازه پدر آذر ماهه! ِ قرمز و یخم رو کشید و بلند خندید!