همسریابی آنلاین هلو - دفترچه موقت


فروش دفترچه موقت در لینک زیر

جستجوی فروش دفترچه موقت تحت تاثیر قرار داده بود. لوکوموتیوهائی از این قبیل اغلب بهمین سرنوشت در این مناطق حاره دچار شده بودند.

فروش دفترچه موقت در لینک زیر - دفترچه موقت


تصویر دفترچه موقت

در طرف غرب در نزدیکی بان پونگ خط آهن به دو قسمت تقسیم میشد. فروش دفترچه موقت قدیمی است که بطرف جنوب رفته و به سنگاپور میرسد. فروش دفترچه صیغه موقت طرف راست راه آهن برمه تایلند است. امروزه این راه آهن آرام و دوستانه بنظر میرسد. آن را تمیز و مرتب نگاه داشته و بطرف بلندیهای منطقه کانبوری و سر گذر سه گانه پاگوداس در مرز برمه میرود. درست نزدیک جائی که خطوط آهن از یکدیگر جدا میشوند من با دقت به اطراف نگاه کردم. کارگاه ها ی موقت و انبارها درست در آن نقطه نزدیک فروش دفترچه موقت قرار داشت. تیو اولین رادیوی خود را در آنجا ساخت. او مجسمه را که دزدیده بود بهمین محل آورد. کوچکترین اثری از آن باقی نمانده است.

خانه های زیبا، باغچه های بزرگ و یک مدرسه آنجا را اشغال کرده اند. از ' بان پونگ ' تا کانبوری حدود سی مایل فاصله است و راه آهن از میان دهکده ها و سر زمین های مسطح میگذرد. چند کارخانه هم در این راه بچشم میخورده که سیستم فروش دفترچه صیغه موقت جانبی خود را داشتند. اینطور بنظر میرسید که برای این راه آهن هم موارد استفاده ای پیدا شده است. ما رفته رفته به ارتفاعات نزدیک شده که در هاله ای از مه پنهان شده بودند. ما به کانبوری رسیده بودیم. کارگاه بزرگ راه آهن مثل بقیه چیز ها به کلی ناپدید شده و من که با دقت به همه اطراف نگاه میکردم که چیزی از گذشته پیدا کنم نا امید شدم. در جلوی ایستگاه قطار یک فروش دفترچه عقد موقت قدیمی با شکوه متوقف شده بود.

این فروش دفترچه عقد موقت ساخت ' گارت ' بود

این فروش دفترچه عقد موقت ساخت ' گارت ' بود و یکی از قویترین ماشین های بخار بشمار می آمد. این ماشین غول آسا در هر طرف هشت چرخ داشت که با اهرم هائی بیکدیگر متصل بودند. حال چرا این ماشین قدیمی و زیبا در اینجا افتاده بود برای من قابل تصور نبود. این نمونه نبوغ بشری بوده و تمام عشق و علاقه مرا به این ماشین های یکتا را در من زنده کرد. این فروش دفترچه عقد موقت غول آسا در مقابل درختان عظیم سر بفلک کشیده قدری ضعیف و شکننده بنظر میرسید. در قیاس با قدرت بی پایان جنگل همه چیز کوچک و بی اهمیت جلوه میکند. این همان جنگلی بود که تا آن حد ناگاسه را در سال ۱۹۴۵ در راه جستجوی فروش دفترچه موقت تحت تاثیر قرار داده بود. لوکوموتیوهائی از این قبیل اغلب بهمین سرنوشت در این مناطق حاره دچار شده بودند. ما قدری در آن حول و حوش با قطار جلو رفته تا به سکوی پل رودخانه کوای رسیدیم.

قسمت کنار فروش دفترچه صیغه موقت که با سنگریزه پوشیده شده بود

قطار بلندتر از سکو بود و ما مجبور شدیم که روی زمین نزدیک فروش دفترچه صیغه موقت از قطار پیاده شویم. ما از قسمت کنار فروش دفترچه صیغه موقت که با سنگریزه پوشیده شده بود قدم زنان خود را به سکو رساندیم. گرما طاقت فرسا بود و بوی گازوئیل همه جا را پر کرده بود. ما بجائی رسیدیم که جاده خط آهن را قطع میکرد. قطار سوت زنان حرکت کرده و هفت واگن آن یکی بعد از دیگری جلوی ما عبور کرد. قطار بطرف کوهستان رفته و بزودی از نظر پنهان شد. سکوت با دیگر همه جا را فرا گرفت و فقط در این موقع بود که ما صدای کامیون ها میشنیدیم. بنظر میرسید که برای پنجاه سال هیچ اقدامی برای مرمت آن انجام نگرفته بود.

ما در هتلی در نزدیکی پل رودخانه کوای اقامت کرده و نها ر را در رستوران رودخانه کوای صرف کردیم. ما در آنجا با صاحب این رستوران بنام ' تیدا لوها ' آشنا شدیم. این خانم با سخاوت کم نظیری یک قطعه زمین در بزدیکی پل رودخانه به ناگاسه اهدا کرده بود که در آنجا بسازد. این خانم تعداد زیادی از فروش دفترچه موقت در طول سالیان دراز ملاقات کرده و از داستان تنفر ما از یکدیگر بخوبی با خبر بود.

مطالب مشابه


آخرین مطالب