به خاطر همین اَخترخاتون، هر روز یه دختر از فامیل یا سايت همسريابي دو همدم جدید و آشنا برام مدنظر میگرفت. خواهرام قرار مدار خواستگاری میذاشتن تا یه جوری ورود به سایت جدید دوهمدم پابندم کنن که اونم هر دفعه به یه بهانه دست به سرشون میکردم صدای ترمز ماشینی از بیرون من رو به خودم آورد.
به ساعتم نگاه کردم. به قدری از دست سایت جدید دوهمدم عصبانی بودم که اگه جلوی دستم بود سرش رو از تنش جدا میکردم. چون این قرارداد، موفقیت بزرگی برای ما به حساب می اومد.
با اومدن سایت ازدواج دوهمدم جدید جلسه ی ما شروع شد
بالاخره سايت همسريابي دو همدم جدید با عجله و خواب آلود خودش رو به شرکت رسوند. با اومدن سایت ازدواج دوهمدم جدید جلسه ی ما شروع شد. بعد کلی صحبت اون روز قرارداد بزرگی برای شروع یه پروژه ساخت و ساز بسته شد. البته با اعتبار آقای فقط باید برای یه سری از کارا تا تهران میرفتم. بعد رفتن همه، من و سایت جدید دوهمدم تنها شدیم. به صندلی تکیه زدم.
چشمام رو بستم و نفس راحتی کشیدم. سایت جدید دوهمدم کیف لوازم آرایشش رو روی میز گذاشت. شروع کرد به آرایش کردن و حرف زدن: تبریک میگم! بالاخره با حمایت سماوات تونستیم قرارداد رو ببندیم ولی سایت همسریابی دوهمدم جدید بدون فیلتر فکر پول هستی؟! من که ایندفعه هم یه جوری بابا رو سرکیسه ش میکنم. فعلاً با اوضاع شکراب بین من و سايت همسريابي دو همدم جدید محاله کم کی از جانبش صورت بگیره!
خودم یه کاریش میکنم. تو خجالت نمیکشی همیشه دیر میای سرِکار؟ سايت همسريابي دو همدم جدید بی حوصله گفت: ول نمیکنی نه؟! حواسم هست صبح چطور سرم عربده میکشیدی! مهمو نی بودم دیر خوابیدم. سرم داره میترکه. میمردی نری؟! سر صبحی همه رو یه لنگه پا معطل خودت نگه داشتی.
سایت همسریابی دوهمدم جدید بدون فیلتر تو آپدیت نیستی تقصیر من چیه؟! الان کوچیک ترین تفریح جوون ها همین مهمونی رفتن هاست. سایت ازدواج دوهمدم جدید تو که از همه چی بدت میاد! نه دوست دختر داری، نه تفریحات تشبیه آدمیزاده، فقط یه ذره زیادی خوشتیپ و جذا بی که اگه این گزینه رو هم نداشتی، عمراً باهات کار میک ردم! بگذریم. موافقی نهار بریم بیرون؟
سايت جديد همسريابي دوهمدم جیگرم
تو چرت و پرت گفتن هات تمومی نداره؟ سايت جديد همسريابي دوهمدم جیگرم! برگه های روی میز رو توی کیفم گذاشتم و گفتم: میرم خونه، سايت همسريابي دو همدم جدید منتظره. خیر باشه! باز اختر جون میخواد سايت جديد همسريابي دوهمدم برات زن بگیره؟ میخوای بهش بگم بیاد خواستگاری خودم؟ به سایت ازدواج دوهمدم جدید راحت میشی. کی از من بهتر؟
بی اهمیت به حرف های سایت جدید دوهمدم بلند شدم. کیفم رو ب رداشتم و گفتم: خیلی ممنون، شما پیشنهاداتت رو نگهدار واسه خودت. از شرکت بیرون زدم و به سمت خونه رفتم. آینده، معمای مجهول زندگیم شده بود. آرزوهام کمکم رو به تحقق یافتن بود اما همین آینده من رو از خانواده و جایی که دوست داشتم بیشتر دورم میکرد. احساس متناقضی درونم وجود داشت. چیزی پس ذهن ناآرومم ورود به سایت جدید دوهمدم میداد. موفقیت هایی که به تنهایی با سعی خودم به دست آورده بودم مثل مزه ی قهوه، دلنشین بود اما تلخیش زیاد به مذاقم خوش نمیاومد. وقتی به خونه رسیدم بوی غذای مامان هوش از سرم برد. بعد یه دل سیر نهار خوردن، رو به روی تلویزیون لم دادم و منتظر چایی بودم. آدرس جدید سایت همسر یابی دوهمدم سینی به دست وارد شد و نشست.