
استفاده سرد و تاریک و بی روح مانده بود در هایشان بسته بود و کسی نمیتوانست به آن ها داخل یا از جامع ترین سایت همسریابی خارج شود.
تنها در مقابل یک اتاق تعدادی محافظ به طور شبانه روزی ایستاده بودند و نگهبانی میدادند و آن هم اتاقی بود که جعبه ی پاندورا در آن نگهداری میشد.
پادشاه با قدم زدن در قصر تاریک به یاد حکایتی که پدربزرگش تعریف میکرد می افتاد. حکایتی که بیان میکرد چطور شد که این قصر، قصر تاریک لقب گرفت. قرن ها پیش، زمان ی که بایورا بر این سرزمین حکومت میکرد و شر و بدی نیز در جهان پراکنده بود، هفت برادر دیگر او نیز خیال سلطنت بر سرزمین را در سر میپروراندند.
جامع ترین سایت همسریابی با یکدیگر متحد شدند
اگرچه نمیتوانست روح و جان بایورا را تصاحب کند اما در اعماق قلب هفت برادر دیگر نفوذ کرده بود. جامع ترین سایت همسریابی با یکدیگر متحد شدند تا بایورا از از سلطنت انداخته و جانش را بگیرند. چشمانشان کور و زبانشان لال شده بود. چیزی جز حرص و طمع نمیدیدند و همین حرص و طمع بود که جامع ترین سایت همسریابی را به توطئه علیه برادرشان کشاند. جامع ترین سایت همسریابی بایورا از سلطنت خلع کرده. سپس میان خودشان نیز بر سر اینکه چه کسی پادشاه جدید این سرزمین شود اختالف و دشمنی ایجاد شد. این شد که کشور و مردم سرزمین در وضعیت هولناکی قرار گرفتند غارت به همراه فساد و گناه تمام سرزمین را در برگرفته بود. به مرور زمان هرکدام از این هفت برادر تبدیل به جامع ترین سایت همسریابی در ایران های گناه و تاریکی شده و شروع به کشتن انسان ها کردند. تا زمان ی که فردی به نام ایورا برای خاتمه دادن به این اوضاع وارد عمل شد. او مردی با نیروهای خارق العاده و فرابشری بود فردی که از جانب برگزیده شده بود، همین طور قلبی پاک و سالم و بدون شر و بدی داشت. با هفت جامع ترین سایت همسریابی دائمی گناه و تاریکی مبارزه کرده و پس از شکست آنها، تصمیم به کشتنشان گرفت اما نتوانست.
او نمیتوانست آن جامع ترین سایت همسریابی ایران را در را بکشد؛ قدرت کافی برای نابودی کامل آنها را نداشت.
این شد که روح آن جامع ترین سایت همسریابی ایران وجامع ترین سایت همسریابی دائم را از جسم هایشان جدا کرده
این شد که روح آن جامع ترین سایت همسریابی ایران وجامع ترین سایت همسریابی دائم را از جسم هایشان جدا کرده و هر کدام را در توپ کره ای کوچک و بلور ینی محبوس کرد. سپس آن جامع ترین سایت همسریابی موقت توپ بلورین را در جعبه ی پاندورا قرار داد و در قصری که زمانی جامع ترین سایت همسریابی موقت برادر و بایورا در آن میزیستند مخفی نمود. پس از انجام اینکار، آرامش و ثبات و نیکی باری دیگر به سرزمین و مردمش بازگشت و ا یورا به خواست مردم، حاکم و جانشین بایورا اعلام شد. پس از او نیز به هر پادشاه ی که برتخت مینشست در مورد جعبه ی پاندورا میگفتند و حفاظت از آن جعبه را به او میسپردند. همینطور بارها هشدار میدادند که مبادا در جعبه ی پاندورا را باز کنید و هوس نگاه کردن به درون آن را داشته باشید؛ چرا که با باز کردن آن جعبه هفت جامع ترین سایت همسریابی در ایرانی گناه و تاریکی آزاد خواهند شد و همه چیز را نابود خواهند کرد.
پادشاه ایزان وارد اتاقی که در آن جعبه ی پاندورا را نگه می داشتند شد. جعبه ی پاندورا گوشه ای از اتاق قرار داشت و در آن بسته بود. پادشاه به آن نزدیک شد. مقابل جعبه نشست و آن را بررسی نمود. جعبه هیچ نشانی از جنب و جوش و فعالیت نداشت. هیچ مورد مشکوک ی پیدا نکرد. هیچ دلیل و یا مدرک ی که بتواند چیزهایی که ماریا دیده است را توضیح دهد پیدا نکرد و همین موضوع او را نگرانتر و آشفته خاطرتر از پیش نمود.
اگر هفت جامع ترین سایت همسریابی در ایرانی گناه و تاریکی توانسته بودند به خواب ماریا بروند یا پیش چشمانش ظاهرشوند.