جلوی دهانم را گرفتم نه خنده چیه؟ کانال صیغه شرعی را جلوتر کشید چرا، خندیدی نه نخندیدم آنقدر نزدیکم شد که سایه اش رویم افتاد و من خنده ام را رها کردم و دو دستم را روی صورتم گذاشتم وایسا ببینم دستم را از صورتم برداشت و به ناخن هایم نگاه کرد، تازه متوجه تغییر رنگشان شده بود، نگاهش را به چشمانم داد و گفت: کانال صیغه شرعی اسلامی راستشو بگو دیگه چیکار کردی؟
مگه میشه کانال تلگرام صیغه شرعی خوشم نیاد؟
گفتم: خوشت میاد؟ لبش را به دندان گرفت و گفت: مگه میشه کانال تلگرام صیغه شرعی خوشم نیاد؟
باد مالیم و خنک ی پرده حر یر اتاق را به بازی گرفت، سرم را چرخاندم و چشمم را از سیاهی شب که پرده حر یر سفید به رویش حایل شده بود گرفتم به او دادم با صدای آهسته ای نامش را خواندم کانال صیغه شرعی ؟
بله کانال صیغه یابی شرعی ؟ به سمتش غلت خوردم، کف دستم را زیر سرم گذاشتم و گفتم: ما چند وقته کنار همیم ؟ نگاهش به جان تک تک اجزای صورتم افتاد و گفت: تو بگو دقیق بگم یا حدود ؟ لبخندی زد و من گفتم: حدودی بخوام بگم نزدیک دو ماه و دقیق تر چهل و شش روز با انگشت اشاره روی ابروهایم کشید، سکوت کرده بود تا من حرف بزنم فهمیده بود چیزی روی دلم سنگین شده آرام نالیدم: تو این مدت کانال تلگرامی صیغه شرعی..
یه چیزی فهمیدم چی ؟ حس میکنم. .. لبم را به دندان گرفتم و او نگاهش توی چشمانم غوطه ور بود اعتراف همیشه سخت بوده. .. حس میکنم عاشقت شدم کانال صیغه شرعی لبانش نخندید اما چشمانش چرا. .. برق عجیب وزیبایی چیزی شبیه به ستاره دنباله دار توی چشمانش درخشید و بعد محو شد. .. فکری بود، بدجوری فکر ی بود دست راستش کانال صیغه شرعی اسلامی امد کنار صورتم نشست و گفت: از هلن گفتن از دهن رویا و زانیار نمی افتاد و من کنجکاو بودم که ببینم این کانال تلگرامی صیغه شرعی خانم کیه...
تا اون حد کانال صیغه یابی شرعی باشی
باراولی که توی فرودگاه دیدمت فکرشم نمی کردم اینقدر خوشگل و تا اون حد کانال صیغه یابی شرعی باشی، فکرشم نمی کردم وقت ی شالت از سرت افتاد دستام مشت شه که نیاد سمت اون شال و موهاتو بپوشونم! کانال صیغه شرعی اسلامی مکث کرد و تمام من گوش شده بود. .. نمی تون ی تصور کنی چقدر خوشحال شدم که توی ساحل لباستو درنیاوردی. .. نمیتونی تصور کنی وقت ی از زیر آب اومدی کانال صیغه شرعی اسلامی و اونطور موهاتو تو هوا تکون دادی چقدر با خودم جنگیدم که نیام سراغت. .. می بینی؟
من از همون کانال تلگرام صیغه شرعی عاشقت بودم پرده حر یر با نسیم مالیمی رقصید. .. بغض میان راه گلویم لرزید. .. چشمانم را بستم تا اشکم از خوشحالی نرقصد، نلرزد کانال تلگرامی صیغه شرعی. .. من ب ی جنبه نبودم، فقط دلم نازک بود و اعتراف عشقش دل نازک و بی قرارم را نوازش کرده بود حتی بوسیده بود با همان چند جمله. .. پنجه اش را میان موهایم فرو برد پیشانی ام را بوسید و من لب زدم بر یم شیراز ؟ گوشه لبش کانال صیغه شرعی رفت و من پرسیدم وقت داری ؟ کانال صیغه یاب شرعی اندکی فکر کرد سرش را جلو کشید و زمزمه کرد جورش میکنم خونه شیراز یه استخر توپ داره! به ضررت تموم میشه بینی ام را به بینی اش مالیدم و گفتم: با تو ضرری در کار نیست چشمانش رنگ شیطنت گرفت و گفت: