دو ساله که فهمیدم یک سال به هر دری زدم تا دست از کاراش برداره ولی اون تبدیل به یه آدم دیگه ای شده بود انگار دیوونه شده بود ازش می ترسیدم واقعا غیر قابل تحمل شده بود نمی شناختمش و ازش متنفر شده بودم قبول کرد طلاقم بده ولی تهدیدم کرد اگر کوچکترین اتفاقی بیافته می اد سراغم تا همین دو ماه پیش گه گاه می فهمیدم یکی مواظبمه انگار منتظر بودن دست از پا خطا کنم تا بیان سراغم تا اینکه بالاخره دست از سرم برداشتن بهت زده به حرفای زن گوش می دادم
سایت همسرگزینی بهترین همسر گفته بود
حرفا با اون چیزی که سایت همسرگزینی بهترین همسر گفته بود نمی خوند سایت همسرگزینی بهترین همسر گفت سایت همسرگزینی بهترین همسر جدید وقتی بچه بودم مارو ول کرده ولی این زن می گه ولی سایت همسرگزینی بهترین همسر گفت گفت وقتی بچه بودم ولمون کردی زن نگاه متعجبی به ورود به سایت همسرگزینی بهترین همسر کرد و گفت: چرا به عظیم می گی سایت همسرگزینی بهترین همسر؟ اخم کردم: یعنی چی؟ چون خلاف کاره نمی تونم بگم سایت همسرگزینی بهترین همسر جدید نیست زن بهم تشر زد: دختر تو کی هستی؟ سایت همسریابی بهترین همسرگزینی با حرص بهش جواب دادم: تو خودت کی هستی؟
تحویل ورود به سایت همسرگزینی بهترین همسر می دی!
چرا این همه دروغ به هم می بافی و تحویل ورود به سایت همسرگزینی بهترین همسر می دی! زن سعی کرد آروم باشه: ببین دختر جون آدرس جدید سایت همسرگزینی بهترین همسر زن عظیم یک کلمه هم بهت دروغ نگفتم اون عظیم عوضی هر چی تو کله ات کرده دروغ محضه از وقتی که عظیم دست از سرم برداشته مواظب خونه بودم تصمیم داشتم دم و دستگاهشو به هم بزنم چند وقتی هست که می بیمت نمی فهمیدم تو خونه عظیم چکار داری اول فکر کردم از گروهشی ولی هر چی جلوتر رفت دیدم نه تو کاره ای نیستی فقط نمی فهمیدم چرا عظیم اینقدر ازت محافظت می کنه بعد یادم اومد آخرین روزهایی که داشتم از اون خونه سایت همسرگزینی بهترین همسر جدید می اومدم حرف یه دختر بود گیج پریدم تو حرفش و گفتم: این چرت و پرتا چیه می گی؟ آدرس جدید سایت همسرگزینی بهترین همسر کی ام؟