با شنیدن بیست سال چشام اندازه توپ فوتبال شد.
یعنی چی که بیست ساله نخوابیده مگه میشه اخه! همان طور که با شک و تردید سایت دوستیابی در استان قم میکردم گفتم: دیگه امروز مطمئن شدم آدم نیستی! مگه میشه بیست سال نخوابید آخه!
شبکه اجتماعی دوستیابی استان قم گفتم
پوزخندی زد و گفت: حتی کنار نازلی هم با قرص میخوابیدم ولی کنار تو بدون قرص خوابم برده این یعنی چی؟! حتما خسته بودی. بعد همون طور که میخواستم از بغلش خودم رو بکشم شبکه اجتماعی دوستیابی استان قم گفتم: به اینجوری من نمیتونم بخوابم جون همین پسرت بی خیال شو! تو تاریکی دندان های سفیدش معلوم شد و زودم ناپدید شد. بابا خنده که خوبه بخند چته فقط اخم میکنی! گرما از یه طرف و این حجم چسبیدگی آروین از یه طرف داشت گریه م رو در می آورد یهو دستاش رو شل کرد و من به سمت دیگر تخت خزیدم و با گفتن الهی خیر ببینی نفس نمیتونستم بکشما. وبعد یکی از بالش ها رو برداشتم و لای پام گذاشتم یدونه هم بغل کردم و این بار خوابیدن میچسبید. چشام رو بستم و به خواب رفتم. از پنجره خنکی دلچسبی میاومد و برای خوابیدن بیشتر تشویقم میکرد ولی صدای خنده های قم آنلاین رایگان سایت دوستیابی تمامی نداشت ولی قم آنلاین رایگان سایت دوستیابی اینم صبح به این زودی اینجا چیکار میکنه حتما دارم خوابش رو میبینم.
یهو یه لیوان آب پرتقال بالای سرم دیدم که یکی گفت: نمیخوری؟
با چشای نیمه بسته م نگاش کردم ولی خواب اجازه نداد ببینمش و زود لیوان رو از دستش گرفتم و محتویاتش رو نوشیدم و دوباره خوابیدم. ولی یهو کاملا هوشیار شدم و دوست یابی و همسریابی - قم رو که با لبخند نگاهم می کرد رو دیدم.
زود بلند شدم و روی تخت نشستم و هاج و واج سایت دوستیابی در استان قم کردم و گفتم: تو اینجا چیکار میکنی؟
سرش را به سایت همسریابی استان قم نمایشی خاراند
سرش را به سایت همسریابی استان قم نمایشی خاراند و گفت: فک کنم خونه داداشم! ِ واقعا راس میگه ها پرسیدن داشت؟ ولی یهو لحظه کتک زدن امید جلو چشام نقش بست و با اخم سایت دوستیابی در استان قم کردم و دوباره خواستم بخوابم که با داد گفت: نخوابی ها! از صبح اونقدر تام و جری نگاه کردم الان تو رو هم شبیه موش میبینم. بلند شو دیگه!
با اخم سایت دوستیابی در استان قم کردم و گفتم: حوصله ت رو ندارم برو شبکه اجتماعی دوستیابی استان قم! با خنده گفت: کمال همنشین روت اثر گذاشته ها عین آروین شدی!
پاشو بیا میخوام یه دل سیر نگات کنم دلم واسه خواهرت تنگ شده!
جیغی کشیدم و بالش رو به طرفش پرت کردم و گفتم: دوست یابی و همسریابی - قم برو شبکه اجتماعی دوستیابی استان قم! دوست یابی و همسریابی - قم دستاش رو به سایت همسریابی استان قم تسلیم بالا برد و گفت: چته خوب باشه!
شبکه اجتماعی دوستیابی استان قم رفت
و موبایلش رو دستش گرفت وزنگ زد، وقتی بی خیالیش رو دیدم جیغ دیگه ای کشیدم که یهو به کسی که پشت خط بود گفت: برسون خودت رو که حوری افتاده زمین دستش شکست و الکی داد زد و من رو صدا کرد. به نمایشی که راه انداخته بود نگاه کردم. این چرا همچین میکنه! و بعد پیامی هم نوشت و سند کرد. وقتی دید هاج و واج سایت دوستیابی در استان قم میکنم گفت: الان خواهرت می آد صورت ماه اون رو میبینم نه مال تورو که فقط بلدی جیغ بزنی! وبعد دندوناش رو به نمایش گذاشت و شبکه اجتماعی دوستیابی استان قم رفت. این دو برادر متضاد هم هستن انگار اصلا برادر نیستن! کش و قوسی به بدنم دادم و بلند شدم، قم آنلاین رایگان سایت دوستیابی با دیدن دستم گفت: حالا از کجا افتادی دستت شکسته؟
با این اوضاعت اینم اضافه شده. خواستم بگویم کار برادر وحشیتِ ولی بیخیال شدم و به جاش گفتم: