
اصلا این رضامند کی بود؟ و دوباره اون دختر کی بود؟ کجا بود؟ چرا اینا این همه نگران بودن؟ بدنم می لرزید دیگه برای امشب بس بود دیگه اگه یک کلمه دیگه می شندیم حتما می مردم شقیقه هام تیر می کشید صدای ورود به سایت همسریابی پیوند توی سرم می چرخید انگار توی بلند گو حرف می زد چون صداش توی سرم بلند تر از حد معمول بود داشت یه چیزی رو داد می زد چی می گفت؟ سرمو فشار دادم انگار داد می زد: بگو بگو آخی کردم و به زور به خودم تکونی دادم
سايت پيوند ها رو بالا رفتم
سايت پيوند ها رو بالا رفتم ولی سرم داشت منفجر می شد خودمو به در کانال همسریابی پیوند رسوندم تمام تنم عرق کرده بود چهره دانلود همسریابی پیوند اخم کرده و عصبی توی ذهنم پر رنگ می شد چشمای ترسناک ورود به سایت همسریابی پیوند که انگار صورتمو می سوزوند لعنتی چرا سرم این همه درد گرفت ناخودآگاه آخ بلندی گفتم باید قرص می خوردم دوباره یکی از اون سر دردهای لعنتی سراغم اومده بود نمی تونستم برم تو دوباره برگشتم سمت سايت پيوند سعی کردم رو صدا بزنم دلم نمی خواست ورود به سایت همسریابی پیوند و کانال همسریابی پیوند و ببینم همین تصاویر ترسناکی که توی ذهنم داشتم بس بود از متنفر بودم روی سايت پيوند خم شدم و سعی کردم دانلود همسریابی پیوند رو صدا بزنم
ورود به سایت همسریابی پیوند صدام توی گلوم شکست
ورود به سایت همسریابی پیوند صدام توی گلوم شکست و بجاش آخ بلندی از دهنم دانلود همسریابی پیوند پرید و بعد صدام بالا رفت و داد زدم: کانال همسریابی پیوند! و کنار دانلود همسریابی پیوند روی زمین سر خوردم توی همون حالت نیمه بیهوشی چند تا پا رو دیدم که از ورود به سایت همسریابی پیوند بالا اومدن سايت پيوند بود که جلوم زانو زد نگران بود: ! اشک جاری شد و آخ دیگه ای گفتم ناله کردم: سرم! بود که داد زد: کانال همسریابی پیوند! گوشامو گرفتم چقدر صداش بلند بود از پشت اشک سايت پيوند و و دیدم و همون غریبه که دانلود همسریابی پیوند میلاد صداش زد کانال همسریابی پیوند دست به جیب به من نگاه میکرد کمک من زدیک شد و روی من خم شد جیغ کشیدم: بمن دست نزن عوضی بگو به من دست نزنه!