موقت و دائم|سایت همسریابی شیدایی تحمل نداشتم. . با سرعت دویدم سمت ثبت نام در صیغه یابی شیدای و در رو باز کردم و همونجا پشت در روی ثبت نام در صیغه یابی شیدای نشستمو انقد با صدای بلند انقد گریه کردم که دیگه جونی توی بدنم نموند و همون جا روی ثبت نام در صیغه یابی شیدای خوابم برد... موقت و دائم|سایت همسریابی شیدایی.
صیغه یابی شید ای رو دیدم
باصدای افتادن چیزی سرمو عقب بردم و چهره گریون صیغه یابی شید ای رو دیدم که با صورت اشک آلود نگام می کرد... تا دید دارم نگاش میکنم برگشت و با سرعت دوید سمت سوییت کوچولوشون.. وای نه اون اشتباه متوجه شد.. صیغه یابی شید ای رو هل دادم و تا خواستم برم دنبالش صیغه یابی شید ای دستمو گرفت... کجا میری عزیزم ما هنوز..
نذاشتم حرفشو کامل کنه و با خشم بهش توپیدم به تو ربطی نداره. کی گفته به من ربطی نداره..
تو میخوای بری دنبال اون سایت صیغه یابی شیدایی.
تو میخوای بری دنبال اون سایت صیغه یابی شیدایی. .تو شوهرمی پس بهم ربط داره انگشت اشارمو سمتش گرفتم اولا که دهنتو ببند و آخرین بارت باشه که به رزا میگی سایت صیغه یابی شیدایی... دوما (پوزخندی زدم) جدی فکر کردی حالا که دارم باهات ازدواج میکنم مثل زن و شوهرای واقعی میشیم؟؟؟ با شدت زد روی انگشتم و داد زد چرا بهش نگم سایت صیغه یابی شیدایی. .
این یه حقیقته که اون و خوانوادش یه مشت کلفت گدائن که باید سایت صیغه یابی شیدایی صداشون زد.. اصلا اون به چه حقی توی باغ میچرخه مگه موقت و دائم|سایت همسریابی شیدایی نداره؟؟
دختره ی فضول مزاحم خلوت ما شده سعی کردم آروم باشم. .دستمو روی صورتم کشیدم و با حالت تهدید وار گفتم صیغه یابی شید ای خفه میشی یا خودم خفت کنم؟ فریاد زد خفه نمیشششممم تو چرا سنگ اون دختره ی آشغالو به سینه میزنی مگه اون چی داره... مگه من... ثبت نام در صیغه یابی شیدای صبرم تموم شد و نذاشتم حرفشو کامل کنه و داد زدم خفه شو تو اشغالی نه اون..