
داماد شنل از سر عروسش برمیدارد زن ها دست میزنند. ساغر کنار دست خواهرش می ایستد سایت همسریابی هلو در دلش اعتراف سختی میکند که چقدر خوب عروسی مختلط نبود. زنی با لباس فرم تالار جلو آمد سینی اسپند و گل های پر پر شده. اسپندی برمیدارد و با جان و دل دور سر سایت همسریابی هلو میچرخاند و در آتش سینی می اندازد، کاش چشم نخورد... سایت همسریابی آغاز نو هم دست دراز میکند کمی اسپند برمیدارد سایت حمسر یابی نگاهش میکند کمی سرش را خم میکند تا دستش راحت تر به سر سایت همسریابی برسد. او هم اسپند را میگرداند و در آتش میریزد. از زیرش رد میشوند و سایت همسریابی بهترین همسر با کمال میل دست سایت همسریابی شیدایی را در دست جا میدهد.
سایت همسریابی آغاز نو هم لباس عروس بر تن دارد
سایت همسریابی آغاز نو هم لباس عروس بر تن دارد هم در دلش عروسی بر پاست، باورش سخت است، عشقش را دارد از این باالتر چه میخواست؟ محرمش بود امشب بعد از خطبه عقد، زنش بود امشب. به جایگاه میرسند سفره عقد زیبایی چیده شده است آن را دور میزنند و در جایگاه جا میگیرند. همه برایشان دست میزنند؛ از جمله شهلا و زن عمو... فامیل های پدرش را زیاد نمیشناسد اما انگار همه او را میشناسند. زن عمو موهای سشوار کشیده اش ساده دورش ریخته شده. خانم بزرگ هم با آن موهای دکلره و کوتاهش روی ویلچر برایشان کف میزند. ساغر هم لباس عوض کرده و کنار خواهرش می ایستد.
دلش غم دارد اما عروسی خواهرش بود باید میخندید. عاقد می آید و یااهلل میگویند. زنها حجاب میگیرند سایت حمسر یابی دست دراز میکند و شنل سایت همسریابی هلو را از روی صندلی برمیدارد و سرش میکند. ساغر چشمانش باور ندارد این پسر همان بی بند و بار همیشه بود ؟ عاقد با عمو مهران روی صندلی مینشینند شروع میکند... سایت همسریابی توران بله را میگوید سالن با صدای دست زدن ها هیاهو پیدا میکند سایت همسریابی هم بله را میدهد. عاقد و عمو از سالن بیرون میروند. سایت همسریابی شیدایی در باورش نمیگنجد منتظر است کسی با سیلی از خواب خرسی اش بیدارش کند اما انگار واقعا بیدار بود. سر می چرخاند و نگاهش میکند سایت همسریابی بهترین همسر هم سر بلند میکند.
سایت همسریابی آغاز نو آهسته نجوا میکند
سایت همسریابی آغاز نو آهسته نجوا میکند: هیچ وقت این مردونگیت رو فراموش نمیکنم پسر عمو... سایت حمسر یابی هم لبش کج میشود و زمزمه میکند: جبران میکنی دختر. سایت همسریابی توران نگاهش میکند صدای باندهای سالن بلند میشود آ هنگ های شاد ساغر لب باز میکند: بلند شید، این تیکه ی مورد عالقه ی صنمه. سایت همسریابی طوبی مربی رقص بود اما خیلی وقت بود این عالقه اش را بوسیده و کنار گذاشته بود انگار. سایت همسریابی بلند میشود دست صنم را میگیرد و بلندش میکند. ساغر در گوش خواهرش نجوا میکند: مواظب بچه باش.سایت همسریابی طوبی پلک آرومی میزند و با سایت همسریابی بهترین همسر به وسط سالن میروند نور سالن کم میشود و هر دو شروع میکنند. سایت حمسر یابی اولین بار نیست رقصش را میبیند به لطف استوری هایش مهارتش در رقص را دیده. لب باز میکندو سرش را به طرف صنم خم میکند: برای سه هزار فالورت خوب بلدی قر بدی شب عروسیت مثل ماست میرقصی. سایت همسریابی توران لبخند میزند غیرتی شده بود مثال ؟؟