پویا است دیگر! سایت همسریابی آغاز نو ورود این چنین است، گاهی پسر بچه ای ۷ ساله شیطان و بازیگوش میشود تنها برای اینکه ورود به سایت همسریابی آغاز نو صفحه اصلی را بخنداند، گاهی نوجوانی ۱۸ ۱۹ ساله است که همگام با تو حرکت کرده و تلاش میکند درکت کند و گاهی اوقات نیز مانند سایت همسریابی آغاز نو ورود ۲۵ ساله محکم و پر اراده در کنارت ایستاده و راهنماییات میکند.
خب... همسریابی آغاز نو ورود بهشون گفتم که برن و مزاحم نشن اما حرف گوش نمیکنن که! میگن همسریابی هلو امسال کنکور و امتحان نهایی داری، باید ما رو بیخ ریشت تحمل کنی! آنلاین بوده و پیامم را با مکثی چند ثانیه ای سین کرد، سپس مشغول تایپ کردن شده و پیام جدیدش را ارسال کرد: آها! خب این دلیل کاملا منطقیایه!
ببینم ورود به همسریابی آغاز نو چرا الان توی تلگرامی و مشغول درس خوندن نیستی؟
اصلا ببینم ورود به همسریابی آغاز نو چرا الان توی تلگرامی و مشغول درس خوندن نیستی؟ هر دو تای ابرویم با حیرت و تعجب به بالا جسته و برایش تایپ کردم: احتماال میتونه به خاطر این باشه که زمان استراحتمه و درسام رو تموم کردم و دارم با ورود به سایت همسریابی آغاز نو حرف میزنم؟! پس از اینکه پیامم را خواند، استیکر همسریابی آغاز نو ورود جوان و چشم و ابرو مشکی را برایم فرستاد که دو تا دستش را بر روی شکمش قرار داده به جلو خم شده و مشغول خندیدن است. به نظر میرسید از ته دل و با تمام وجودش مشغول خندیدن است، پدیده ای که همسریابی آغاز نو ورود نیز به شدت به آن محتاجم. پیامم را سین کرد اما پاسخی نداد.
مکثی نسبتا طوالنی کرده و هر بار که چیزهایی را تایپ چه استیکر بامزه ای! چه قدر شاد و خوشحال به نظر میرسه، انگار خنده هاش از ته دلن. میکرد، از ارسال کردن آن پشیمان میشد! به نظر میرسید درد مرا فهمیده است، میداند که قلب شکسته ام از غم و ناراحتی خسته شده است حال آنکه منبع آن ناراحتی و دردها مرا رها نمیکند. چی شده همسریابی آغاز نو ورود؟ بازم... بازم مهرداد مزاحمت شده؟
بازم ورود به همسریابی آغاز نو این جوری ناراحتت کرده؟
بازم ورود به همسریابی آغاز نو این جوری ناراحتت کرده؟چینی به بینی اش داده و ابروانش درهم شد. چرا دروغ میگی؟ کامل مشخصه که... با شنیدن صدای ثبت نام در سایت همسریابی هلو که به نظر میرسید متوجه گفت و گوی ورود به سایت همسریابی آغاز نو صفحه اصلی شده است، همسریابی آنلاین رایگان را کنار زده و بچه ها؟ چیکار دارید میکنید؟ به سوی اتاقم دویدم، در اتاق را بسته و پشت آن ایستادم.