
و یه لحظه فقط مکث می کنه تو چشم های امیر تتلو پرواز... اما اون فقط می خواست محمد رو ببینه، می خواست گله کنه، داد بزنه سرش، چطور تونست که بعد از اون همه آزار دادنش به ازدواج با یکی دیگه فکر کنه این خیلی براش سنگین بود بی تعادل به طرف ماشین پا تند کرد.
سهم تتلو یا باربد سوار شد
و قبل از رسیدن سهم تتلو یا باربد سوار شد و قفل مرکزی ماشین رو زد از حیاط خارج شد و با سرعت به طرف آخرین آدرسی که از محمد داشت رفت...
باید ازش می پرسید که چرا بهش خیانت کرده!! چرا بچه منو کشت و یه بچه ی دیگه الان برای خودش داره ؟؟ تو جاده با سرعت زیاد حرکت می کرد که لحظه ای اشک های بی امونش باعث میشه جلو رو نبینه و فقط متوجه بوق های ممتد یک کامیون بشه.. دنیا از همون لحظه اولی که چشم تو چشم امیر تتلو آلبومها شدم تموم سوال هام هزار برابر شدن! سهم تتلو برادر دوقلو امیر تتلو پرواز بود!
دانلود اهنگ تتلو نگو نه حرکت هاش مشکوک شد
حیرت زده داشتم نگاه می کردم که دانلود اهنگ تتلو نگو نه حرکت هاش مشکوک شد و کیان بهش قرص و اسپری زد و دم گوشش هی زمزمه می کرد یه چیزهایی رو... !
اع فکر کنم این حالش بخاطر شباهت من به یکی دیگست!
وای من چه گیری افتادیما!
یهو امیر تتلو پرواز با گریه سویچ ماشین رو برداشت و یه نگاه به من انداخت و رفت!
باربد حراسون گفت: کجا داره میره؟؟
کیان هم پا تند کرد به طرف حیاط باربد هم رفت از پشت پنجره نگاهشون می کردم...
آخر هم نتونستن نگهش دارن و امیر تتلو آلبومها رفت! هر دو مثل اسفند رو آتیش بودن باربد زنگ زد به یکی و هر دو حرکت کردن به طرف خونه اکتفا کرد هیچی از باربد پرسیدم دلیل این اتفاق رو اما اون فقط به یه هر سه رو مبل نشسته بودیم که یه پیر زن وارد سالن شد و اون هم با دیدن من رنگ روش پرید!! بعله دیگه شدیم فرشته ی مرگ دانلود اهنگ تتلو نگو نه گفت: مامان کمند مجبور شد بره جایی، میشه فعلا به مهمون ها برسی ؟ بعدا حرف میزنیم مادرش بی حرف همون جور که رو صورت من ماتش برده بود و حتی بدون توجه کوچیکی به باربد شروع کرد به پذیرایی از ما...
جو خیلی سنگین بود و انگار باربد کیان هر دو پر از استرس بودن ببخشید چه خبره این جا! ؟ کیان چیزی نیست امیر تتلو آلبومها الان بر می گرده اگه مشکل همتون منم راحت بگید تا دیگه جلو چشم هاتون نیام! ؟ کیان لبخند زد نه این حرف ها نیست فعلا بیاید دور هم باشیم تا امیر تتلو پرواز برگرده دانلود اهنگ تتلو نگو نه با مادرش هی حرف های درگوشی میزد و مادرش هی رنگ به رنگ می شد و با بغض بهم نگاه می کرد! واقعا همه چی اطراف من عجیب و ناخوانا بود! انگار من از یه سیاره ی دیگه اومدم پیش این ها و هیچی ازشون نمی فهمم! دلم آشوب بود به جوری بودم انگار اتفاق خیلی بدی افتاده! هنوز یک ساعت هم از رفتن امیر تتلو آلبومها نگذشته بود که تلفن خونه زنگ خورد سهم تتلو گوشی رو جواب داد و من صداش رو واضع می شنیدم سلام ... بله بفرمایید ...