
ترسیده پام بیشتر روی گاز فشار دادم و با هول و والا رسیدم درمانگاه... همسریابی نوا چندباری زنگ خورد که بیخیال جواب دادن فقط فکرم پیش این مرد جذاب بود. وای من! دکتر شمیفت کلی دارو و آمپول برای همسریابی نور بیچاره تجویز کرد که من به شخصه از ترس همسریابی نوشهر نزدیکشون هم نرفتم. چهره همسریابی موقت بی روح و پریده شده بود و مدام لبش و گاز می گرفت. دکتر نگاهی به همسریابی نوجوان انداخت و: احتمالا کسی چیزی به خوردشون داده که این بلا سرش اومده. منم تاید کردم که همسریابی نور بی حال لب زد: من از صبح چیزی نخوردم
روی همسریابی نوشهر بود
ولی چون عجله داشمتم فقط شربتی رو آماده روی همسریابی نوشهر بود رو سرکشیدم همین! بی شک رنگم پرید... نکنه همون همسریابی نو مسموم رو خورده! ؟ وای من! دکترسفارش مراقبت همسر یابی نو بهم گوشزد کرد منم متعجب فقط سرتکون می دادم. زمانی که دکتر و پرستار رفتن درواقع ما تنهاشدیم، بادلهره و عذاب وجدان آروم زمزمه کردم؛ من معذرت می خوام که... دستش و بالابرد و سرفه کرد: اتفاقا من باید ازت منون باشم که من و فوری آوردی درمانگاه. آب دهنم رو بازور قورت دادم و احساس گرمایی ناشی از استرسم دو برابر شده بود. به فضای سفید اتاق که شامل چندتخت و روشویی بود خیره شدم نگاهم به چهره مات شده ام گره خورد! با اون همسر یابی نو غلیظ خیلی زننده شده بودم. شالم رو جلو کشیدم و باشرمندگی سرم پایین انداختم؛ راستش. راستش... لبم محکم فشرودم و نفس عمیقی کشمیدم و بی مقدمه افزودم: اون شربتی که خوردی رو من توش پودر شکم روان ریخته بودم فکرمی کردم سوسن اون شربت رو برای پدربزرگم می بره درواقع خواستم تلافی کنم اما... ازخجالت همسریابی نو نتونستم ادامه بدم.
همسریابی نو سکوت کرده بود
همسریابی نو سکوت کرده بود و حرفی نمی زد. فضمای خفان آور همسر یابی نو سموهان روحم بود... کاش داد می زد یا فحش می داد ولی سکوتش از صدتا کتک و ناسزا بدتره. نفسم کلافه بیرون دادم که همسریابی نوا زنگ خورد. نگاهی بهش انداختم: کجایی آریا: من رسیدم دم درمانگاه دقیقا کدوم طبقه هستین؟ نگاهی به چهره درهم همسریابی موقت انداختم آروم نجوا کردم: سوم اومدم. قطع کرد ولی پوزخند همسریابی توران کفریم کرد. معنی ایش چیه! ساکت ومات منتظرش بودم که تقی به در خورد و چهره همیشه آروم ظاهرشد. تواون شمرایط تنها منبع دلگرمی من بود، پس فقط سمری تکون دادم انگار همسریابی نوین تلگرام به سمکوت بی حد همسر یابی نو پی برد که با ژست خاص همسریابی نوین تلگرام نزدیک همسریابی نوجوان شد و مودب احوال وپرسی کرد سلام خوبین آقای... بهم خیره شد که زمزمه کردم: همسریابی توران ملکی.