مگه خودت عشق نداری؟ با این حرف رویا پقی زدم زیرخنده. رویا با ابروهای بالا نگاهم کرد و با چشمای وزقیش گفت: هرهر نمکدون، می خندی؟نمیدونی من غیرتی میشم کسی خندت رو ببینه؟ خواستم حرف بزنم که کانال همسریابی دائم رایگان با خنده به سر اینستاگرام همسریابی دائمی زد
همسریابی آنلاین رایگان دست به زن بدی داری ها
این دفعه من گارد گرفتم: هو... همسریابی آنلاین رایگان دست به زن بدی داری ها، حواست باشه از من که خوردی تابلو نشی به دیوار. کانال همسریابی دائم رایگان: جم کن همسریابی دائم هلو. چی رو جم کنم؟ بهار: آشغالاتو. اینستاگرام همسریابی دائمی: برید گورتون رو گم کنید مسخره ها، ما داشتیم حرف می زدیم مثلا. از روی میز پایین پریدم و روی صندلی خالی نشستم: اینا که جفتشون مسخره ان، هر وقتم میان مسخره های مارو هم در میارند. با این حرفم سه تاییشون خندیدند و بهار درحالی که روی ویبره بود گفت: مسخرتو در میاریم؟؟ دوباره زد زیر خنده. کوفت، حناق، رو آب بخندید کپکای بی خاصی... ادامه ی حرفم با ضربه ای که به سرم زده شد نصفه موند. اینستاگرام همسریابی دائمی: بیشعور من رو قاطی نکن ها
کانال همسریابی دائم رایگان پشت سرمون نشستند
با ورود خانم، حرفامون نصفه موند و بهار و کانال همسریابی دائم رایگان پشت سرمون نشستند. آره همسریابی دائم هلو، به خاطر اون دزد، حالا باید یک آدم جدید که مثلا محافظم هست رو با خودم اینورو اونور حمل کنم، نمی دونم اصلا از کجا پیداش شده ولی من دوست ندارم، مگه فقط من تو اون محله زندگی می کنم؟ اینستاگرام همسریابی دائمی در حالی که دستاش رو جلوی دهنش گرفته بود و ها می کرد تا گرم بشه،