به طبقه هم کف رسیدند.فواید ازدواج سفید نگاه دقیقی به اطراف انداخت که فواید ازدواج در سن کم گفت: چی میخوای؟لباس راحتی؟بیرونی؟مجلسی؟. یه دست تاپ و شلوارک میخوام با یه مانتو و روسری رنگ روشن. اما داری وقتتو تلف میکنیا.مامان من بپوش نیست. حالا میبینیم. بیا شرط ببندیم. نظرت انقدری برام مهم نیست که بخوام باهات شرط ببندم.
فواید ازدواج برای زنان ناراحت شد
فواید ازدواج برای زنان ناراحت شد ولی چیزی بروز نداد.خندید و گفت: ترسو! بگو تحمل باخت ندارم. تو اینجوری فکر کن.به وقتش میبینیم و بدون اینکه منتظر حرف دیگری از جانب فواید ازدواج برای زنان بماند به طرف مغازه ای حرکت کرد.داخل شد لباسهای فواید ازدواج در جوانی داشت یک دست تاپ و شلوارک آبی روشن برداشت و همین که خواست حساب کند فواید ازدواج در سن کم گفت: یه دختر خوب وقتی با یه پسر جنتلمن میاد بیرون دست توی جیبش نمیکنه . اینا هدیه ست از طرف من به مامانت.
فواید ازدواج سفید کارت اعتباریش را از داخل کیف پولش بیرون کشید
پس باید پولشو خودم بدم فواید ازدواج سفید کارت اعتباریش را از داخل کیف پولش بیرون کشید, به فروشنده داد و گفت: مبلغ رو ازش. کم کنید لطفا.رمزش فواید ازدواج در اسلام. و سپس رو به فواید ازدواج گفت: اما اون مامان منه. ولی اینا هدیه از طرف منه. بهترین هدیت اینه که به فکرش هستی. ..ولی. فواید ازدواج نکردن؟ با لحن خشکی وسط حرفش پرید و گفت: با من بحث نکن فواید ازدواج سکوت کرد و دیگر چیزی نگفت.از همراهی با فواید ازدواج نکردن؟ حس خوبی نداشت.
فواید ازدواج سفید دستش را گرفت
با حرفهای توی کافی شاپ همه حسهای خوبش را نابود کرده بود.بخصوص حالا که حرفش را به کرسی نشاند.خواست از مغازه بیرون بیاید که فواید ازدواج سفید دستش را گرفت, تاپ و شلوارکی که آویزان رگال بود را نشانش داد و گفت: چطوره؟ فواید ازدواج نگاه به سمتی کرد که فواید ازدواج از نظر روانشناسان اشاره کرده بود.یک تاپ بندی و شلوارک سفید بود که وسط تاپ و یک سمت شلوارک یک قلب قرمز چرم کار شده بود و پایینش با همان چرم قرمز حک شده بعد از کمی مکث جواب داد: خوبه.توام حق داری به سلیقه خودت واسه مامانت. LOVE بود لباس بخری, چون داری پولشونو میدی.اصلا میخوای این آبیا رو بذاریم اون سفیدا رو برداریم؟ فواید ازدواج از نظر روانشناسان مقابل فواید ازدواج قرار گرفت.