همسریابی آنلاین هلو - صیغه


صیغه مجانی چه شرایطی دارد؟

صیغه مجانی هی داشت با خودش حرف میزدو غر میزد که گوشیش زنگ خورد... الو.... سلام آقای احمدی.... بله بله امروز موسسه حتما تشکیل میشه دوروز دیگه میریم

صیغه مجانی چه شرایطی دارد؟ - صیغه


آدرس صیغه مجانی

این آنا بود با من اینطوری حرف میزد. قول دادم پا پس نکشم هامون که نمیدونه کجا زن صیغه پیدا میشه دیگه از من بدش میاد. بزار تاروز طلاق مواظبش باشم. نگاه دل خور و ناباورانه رو با اخم غلیظم عوض کردمو داد زدم این خونه با پول من شده خونه تو... ینی در اصل مال منه پس حرف نباشه. تاوقتی دلم میخواد تو این خونه میمونم یادت نره...من شوهرتم و باید به حرفم گوش کنی باشه تو نرو بیرون...

تو خونه خودت بمون اون کسی که باید بره منم نه تو. حق باتواهه... پاشد که بره سمت اتاقش. تو هیچ گورستونی تشریف نمیبری الانم تمام وسایل شخصیتو بر میداری که بریم خونه کجا زن صیغه پیدا میشه.دیگه حرفیم نمیخوام بشنوم. احساس کردم صیغه مجانی ترسید چون رفت سمت اتاقش و بعد نیم ساعت با دوتا چمدون و یه ویالن اومد بیرون. دلم واسش داشت قنج میرفت...

چرا من عاشق باشم وقتی صیغه مجانیان دیگه هیچ عشقی به من نداره

اما چرا من عاشق باشم وقتی صیغه مجانیان دیگه هیچ عشقی به من نداره صیغه مجانیان از اولشم مال افراد مایل به صیغه نبود.. ... سوار ماشین شدیم. صیغه مجانی هی داشت با خودش حرف میزدو غر میزد که گوشیش زنگ خورد... الو.... سلام آقای احمدی.... بله بله امروز موسسه حتما تشکیل میشه دوروز دیگه میریم... منتظرتونم منم میام بچه ها هم هستن خیلی کنجکاو بودم که بدونم احمدی کیه پس گفتم.

انگار در نبود افراد مایل به صیغه بهت بد نمیگذشته.

انگار در نبود افراد مایل به صیغه بهت بد نمیگذشته. سکوت کرد و جواب نداد این چقدر عوض شده من این صیغه مجانی رو نمیخواستم. بازم داد زدم و گفتم باید داد بزنم که جواب بدی این الدنگ کی بود باهاش قرار گذاشتی. جم شد یه گوشه صندلی و سرشو انداخت پایین و گفت: من....من...موسسه... موسیقی دارم واسه کلاسا بود...زنگ زد.... اروم گفت از این به بعد خوش ندارم حرفی دوبار تکرار کنم. چشم.

الهی من دورت بگردم که آنای خودمی هرچقدم سعی کنی با من دربیوفتی. رسیدیم خونه....صیغه مجانی داشت میرفت سمت اتاقش که وسایلشو بزاره تو اون یکی اتاق. داشت بازم میرفت سمت اتاق خودش. رفتمو با عصبانیت چمدونو چنگ زدمو گذاشتمشون تو اتاق خودم. بعد بی توجه بهش اومدم بیرون خیلی خسته بودم. دیشب اصلا خوب نخوابیدم رفتم سمت کاناپه ویه کم کانالارو جابه جاکردم خیلی بد خواب شده بودم پاشدم رفتم تو اتاقم. صیغه مجانیان داشت لباساشو میزاشت تو کمد... انگار ترسیده بود و مخالفتی نمیکرد

مطالب مشابه


آخرین مطالب