و الان دایی تو هستم. تموم اشخاصی که اسم بردم عاشقن، عاشق تو که یه جون دوباره بخشیدی به من، کمند، صيغه يابي شيدايي و از همه بیشتر به باربدی که تموم عمرش رو تنها و پر درد زندگی کرده بوده. شاید باورت نشه اما تو یه قطره از یی که به همه جون دوباره بخشیده! پس آروم باش و باور کن فقط نگاهش می کردم! حرف هاش چیزایی بود که نمی تونستم افکارمو باهاشون هماهنگ کنم!
بغضمو قورت دادم و جوابشو دادم این همه سال کجا بودین؟ این همه سال رو من با فکر زنده بودن تو گذروندم ولی کمند حتی روحشم خبر نداشت! حتی نمی دونست بچش دوقلوع و من هم نمی خواستم رو یه حدس و گمان آرامش خواهرمو بعد از اون همه سختی خراب کنم تن صدام رفت بالا تو به صيغه يابي شيدايين نگفتی که شاید بچت زنده باشه؟؟؟!
کیان سرشو انداخت پایین صيغه يابي شيدايي همیشه می گفت: حقیقت چیزی رو بهتر نمی کنه و من الان این جمله رو به تو میگم: اگه سایت صيغه يابي شيدايي می فهمید بچشش زندس دیگه هیچ وقت آرامش نداشت و تموم عمرش یا باید دنبال تو می گشت یا به دست و پای سایت صيغه يابي شيدايي می افتاد دست گذاشتم دو طرف سرم همتون کمند رو انتخاب کردید دنیا! ؟؟!! اون مادرته!
نه نیست از اون بیشتر از همه ی شما متنفرم دوباره صدای گریم رفت بالا من هیچ وقت برای شماها ارزشی نداشتم، صيغه يابي شيدايي با من کمند رو داشت، صيغه يابي شيدايير از من کینه صيغه يابي شيدايير رو داشت تو بخاطر سایت صيغه يابي شيدايي منو پنهون کردی! همه جا اول صيغه يابي شيدايين!! من شبیه یه پسمانده ی اضافی ام که حالا چون شبیه عمم شدم.
صيغه يابي شيداييه نه دنیا
براتون عزیزم صيغه يابي شيداييه نه دنیا به این طوری نیست ما همه عاشقتم برو بیرون جیغ زدم: برو بیرون کیان دست کشید تو موهاش حتی این طوریش هم حقیقت چیزی رو بهتر نمی کنه با رفتن کیان دیوونه تر شدم!
واسه تخلیه حال خرابم بلند شدم و هر چی تو اتاق بود رو شکستمو پرت کردم. .. نشستم رو تخت و دوباره گریه کردم وسط گریه هام یهو به خودم اومدم من چرا گریه می کنم مثل بچه کوچولوهای که پدر مادرشون رو گم کردن؟! ؟ صيغه يابي شيدايير غرورمو حفظ می کنم و از این جا میرم، میرم کانادا حتی شده اونجا گدایی کنم میرم از جام بلند شدمو موهای خیس شده از اشکم رو جمع کردم و لباس مناسب پوشیدم و با غرور از اتاق خارج شدم از پله ها که اومدم پایین باربد با اون قد هیکلش ایستاد جلوم کجا؟ برو کنار گفتم کجا میری؟ زُل زدم تو چشم هاش و گفتم: صيغه يابي شيدايين.
صيغه يابي شيداييل یه نفس عمیق کشید
به تو ربطی نداره صيغه يابي شيداييل یه نفس عمیق کشید دنیا منو عصبانی نکن عصبانیت کنم چی میشه ها؟ فکر می کنم من دیگه چیزی برای از دست دادن دارم؟؟
باربد داد زد:
آره زندگی که قرار بود با هم بسازیم منم داد زدم: من اون زندگی رو خیلی وقته خوندم برو کنار صدای سایت صيغه يابي شيدايي رسید به گوشم سرمو چرخوندم که دیدم کیفی که ازم دزدیده شده بود تو دستشه!!
هنوز حقیقت های زیادی مونده که بدونی پا تند کردم به طرفش و کیفم رو از دستش قاپیدم این دست تو چیکار می کنه!! صيغه يابي شيدايي از همون لحظه ای که پات رو گذاشتی تو ایران زیر نظر بودی و با نقشه کشوندتم خونه باربد، تا شاید صيغه يابي شيداييه عاشقت بشه و وقتی فهمید تو دختر منی دیگه دنبال اذیت کردنت نباشه،