همسریابی آنلاین هلو - شعر


شعر عاشقانه حافظ برای شاخه نبات

محسن گفت حق ندارین شعر عاشقانه حافظ طولانی صداش کنین. شعر عاشقانه حافظ طولانی تموم شد. دیگه شعر عاشقانه حافظ طولانی ندارین.دیگه شعر عاشقانه حافظ با صوت مرد.

شعر عاشقانه حافظ برای شاخه نبات - شعر


معروفترین شعر عاشقانه حافظ
  1. -شعر عاشقانه حافظ معروف 
  2. همیشه وقتی میخواست ماکارونی رو صاف کنه
  3. دو تا دستگیره بر میداشت
  4. بابام همیشه میگفت ای خانوم نازک نارنجی!

آسمان شیر را بسته بود و دستانش پشت کمرش و کمرش را داده بود به تنه ی کابینت. -چرا شعر عاشقانه حافظ معروف رو یسنا خانوم صدا میکنین؟ از همون اول یسنا خانوم صداشون میکردین؟امیرحسین نشست روی صندلی میز نهارخوری.

-نه، همیشه شعر عاشقانه حافظ معروف بود؛ ولی یهو زلزله اومد، طاعون اومد، وَبا زد به زندگیمون؛

اونوقت شد یسنا خانوم.  

حق ندارین شعر عاشقانه حافظ طولانی صداش کنین

محسن گفت حق ندارین شعر عاشقانه حافظ طولانی صداش کنین. شعر عاشقانه حافظ طولانی تموم شد. دیگه شعر عاشقانه حافظ طولانی ندارین.دیگه شعر عاشقانه حافظ با صوت مرد. بعد هم سینه و عضالت مردانه اش زیر حجمه ی نفسش جابه جا شد و آستینش را پایین کشید.

-اصلا من چرا اینا رو دارم واسه تو تعریف میکنم؟اون دنیام جهنم میشد هر بار که میشنیدم جگر گوشه م داره به جای شعر عاشقانه حافظ با صوت اشعار عاشقانه حافظ گفتن میگه یسنا خانوم. امیرحسین خندید.

-ببینم نکنه بچه مچه داری رو نکردی؟ عین این مادربزرگا حرف میزنی. میترسم یه روز ببینم زیپ نقابت رو میکشی و از توش یه پیرزن صد و بیست و هفت

-هشت ساله در میاد. آسمان بلند شد و رفت سمت دستشویی و با یک خمیر دندان آمد بیرون.

-نه، من عجوزه ای که میگین نیستم؛ ولی یه بار وقتی سوم دبستان بودم و دیدم که دوستم به اشعار عاشقانه حافظش به جای اشعار عاشقانه حافظ گفت مهری جون، منم اومدم و به اشعار عاشقانه حافظ گفتم گلی جون. کلی دعوام کرد و بعد که من گریه کردم و خواست از دلم در بیاره، گفت شعر عاشقانه حافظ و مولاناا عاشق اینن که از زبون بچه هاشون کلمه ی شعر عاشقانه حافظ و مولانا رو بشنون، نه چیز دیگه ای. نمیدونم چرا؛ ولی خیلی ناراحت شد از اینکه گفته بودم گلی جون. واسه همین فکر میکنم شعر عاشقانه حافظ و مولانا شما هم خوشش نمیاد هی میگین یسنا خانوم.  

با درشکه آمده بودند که صوفیا هاوس به سنت قدیم دوست نداشت ماشین سوار شود و از وسط دودها برانند. به قول خودش میخواست مثل یک فرانسوی اصیل وسط سلطنت مرونژیان و کارولنژیان سده ی پنجم پس از میلاد زندگی کند. از وسط مراتع سرسبز قهوه و برنج و غالت گذشتند. امیرحسین این بار نه اخم داشت، نه

مطالب مشابه


آخرین مطالب