شماره امیرو گرفتم.. الو جانم آریا... سالم سایت همسریابی کرمانشاه از طریق تلگرام خوبی؟ ممنون داداش تو چطوری؟ من خوب نیستم سایت همسریابی شیدایی کرمان خوب نیستم. چیزی شده... نه اما حرفای هامون سایت همسریابی شیدایی کرمان فردا اجرای آناست میترسم اگه اتفاقی واسش بیوفته...سایت همسریابی کرمانشاه خیلی وقته یه روز خوش ندیدم. سایت تلگرام همسریابی کرمان تو مردی. ..همه چی درست میشه ماهم خیالت راحت باید این هامون و دارو دستشو گیر بندازیم. نگران نباش داداش من همه چیو بسپار به هرچی خیره ایشاهلل. حتما گیر میندازیمش. ببین داداش من تو باید محکم باشی و مواظب سایت همسریابی کرمان... و البته خودت....
سایت همسریابی کرمانشاه از طریق تلگرام من جون خودم واسم مهم نیست.
سایت همسریابی کرمانشاه از طریق تلگرام من جون خودم واسم مهم نیست. ..سایت همسریابی کرمانشاه چیزیش نشه خیلی وقته تو چشاش دیگه رنگ آرامش و ندیدم. پسر تو چته خودتو نباز...من سایت همسریابی در کرمانشاه و بقیه همکارای من باهاتیم... تو تنها نیستی...سایت همسریابی کرمان واسه سایت همسریابی استان کرمانشاه مثل خواهر خودم عزیزه لزومی نداره تو به ما بگی ما خودمون مواظبشیم. مگه نه. ..
حرفای سایت همسریابی کرمانشاه از طریق تلگرام مرحمی بود رو دلم... از شدت سر درد چشمام رو هم ثابت نمیموند... صدای در اومد سایت همسریابی کرمانشاه اومد داخل. موهاشو باز کرد چشمام بسته بود اما نه کامل. لامپ و روشن نکرد. اومدو دراز کشید رو تخت و شروع کرد به بافتن موهای بلندش.کارش که تموم شد خم شد بقربان چاویلت هرچه کسکم. با چشمای بسته گفتم. اون وقت معنیش چی میشه فکر نکن خوابم و میتونی فحش بدیا... آری بگم چکارت کنه تو بیداری ترسوندیم. معنی.... نمیگم.... قربون اون چشات بشم همه کسم.....واقعا ینی دیگه نگم خودم میدونستم الزم نبود بگی. فردا یه لحظه از من. ..
سایت همسریابی در کرمانشاه... جدا نمیشی فهمیدی.
یا سایت همسریابی در کرمانشاه... جدا نمیشی فهمیدی. اوهوم. اوهوم نه خوب جوابمو بده درست میفهمی؟ بگو بله بگو چشم...نصبت به حرفم بیخیال نباش. کنترلم دست خودم نبود نفهمیدم چه غلطی کردم وقتی به خودم اومدم صدام خیلی باال رفته بود. ودستام میلرزید. سایت همسریابی کرمانشاه هم تو خودش جمع شده بود زیر پتو و پتو رو دور دهنش گرفته بود... از شدت سر درد داشت شقیقه هام بیرون میزد. مشتی کوبیدم رو بالشتو سرم بین دستام گرفتم...
سایت همسریابی کرمان ببخشید دیوونه شدم ببخشید نفهمیدم چمه.... سایت همسریابی کرمان بی هیچ حرفی وقتی دید آروم شدم پا شد و رفت... حرکاتشو ندیدم چون سرم پایین بود صدای آب که ریخت تو لیوان اومد چند لحظه بعد... سرمو بالا گرفتمو لیوان و قرصو ازش گرفتم.بعد ازخوردن سایت همسریابی در کرمان این قرصو بخور آروم شی. یه تشکر کردم و مخم داشت سوت می کشید..