نفس نفس میزدم و به اطراف نگاه کردم درب اتاقم باز بود و میتوانستم قسم بخورم خودم درب اتاق را بسته بودم پس آمده بود، باز هم بابا به اتاقم آمده بود... سایت ازدواج موقت در تلگرام شدم به طبقه پایین رفتم جمله ی بابا توی ذهنم چرخ میخورد ٬ مر یم حواسش اینجا نیست ٬منظور بابا از این جمله چه بود؟
لیوان آب را تا ته سر کشیدم، از آشپزخانه بیرون رفتم و نگاهم به در نیمه باز اتاق مامان افتاد بی اختیار به ان سمت کشیده شدم، در را هل دادم جا خوردم و همان جا ایستادم.. . مامان روی صندلی چرخ دارش پشت به من نشسته بود و به تصویر بی نظیر ماه که از پنجره پیدا بود نگاه میکرد آهسته گفتم: مامان چرا نخوابیدی ؟ بدون اینکه تکان بخورد شنیدم خوابم نمی بره نفسم در سینه حبس شد خواب بودم، قطعا یکی از همان کابوس ها به سراغم آمده بود صندلی اش ر ا به کار انداخت و به طرفم چرخید و من همانجا میخکوب بودم صندلی اش را به جلو راند و صدایش را دوباره شنیدم معجزه نشده.. .
سایت صیغه تلگرام خودم خواستم
بعد از سایت صیغه تلگرام خودم خواستم که دیگه حرف نزنم بغض به گلویم نشست دستم را باال بردم و روی گلوی ورم کرده ام گذاشتم معجزه ؟ نه نه معلوم است که معجزه نبود کابوس بود، به همان اندازه ترسناک بود و غیر قابل باور.. . می دونی سایت صیغه در تلگرام ؟ من روزه سکوت گرفتم و این انتخاب خودم بود، اولش سخت بود اما بعد عادت کردم به حرف نزدن، به خفقان گرفتن.. .من ترجیح دادم سایت صیغه تلگرامی باشم چون از حساب پس دادن می ترسیدم چون از توضیح گناهی که کرده بودم جلوی بابات می ترسیدم من الل شدم چون به نفعم بود گلویم را چنگ زدم و ای کاش زودتر از این کابوس می پریدم...
سایت صیغه ایرانیان تلگرام خم نشه
سایت صیغه تلگرامی شدم که بیشتر از این کمر سایت صیغه ایرانیان تلگرام خم نشه صندلی اش را کمی جلو داد و من قدمی عقب گذاشتم من به خودم بد کردم.. . به پدرت بد کردم...سایت صیغه تلگرام به تو بد کردم.. . به برادرت بد کردم و من میان جمله هایش تنها یکی را شنیدم برادرم ؟ مگر من سایت ازدواج موقت در تلگرام داشتم ؟ دو سالت بود که دوباره باردار شدم، سایت صیغه حلال تلگرام خوشحال بود می گفت فرق ی نداره دختر باشه یا پسر هرچ ی باشه میشه پشت و پناه سایت صیغه در تلگرام گلوله های اشک از میان پلک هایم سقوط کردند.. .
چهار ماهم که شد بدون اینکه به کسی بگم رفتم سونوگرافی.. . پسر بود، به هیچ کس نگفتم جنسیتش چیه، فردای همون روز رفتم.. . رفتم سقطش کردم، انداختمش.. . با اراده خودم بچه مو از وجودم کشیدم بیرون صدایش بغض داشت؟ گریه داشت؟ پشیمانی چه؟ پشیمانی هم داشت ؟ اشک هایم ب ی مهابا روی گونه روان بود. .. اشک می ریختم برای برادرم که در همان جنینی نفسش را بر یده بودند می دونی چرا سایت صیغه در تلگرام سقطش کردم؟
چون نمیخواستم پاسوز یه بچه دیگه از سایت صیغه یابی تلگرام بشم چون دلم جای دیگه گیر کرده بود. .. یه مرد. .. یه مرد دیگه که سایت صیغه حلال تلگرام نبود یک قدم دیگر به عقب برداشتم و کمرم دیوار را لمس کرد، چشمانم را روی هم فشردم دیگر چه می خواست بگوید ؟ سایت ازدواج موقت در تلگرام بود چه چیزهایی بشنوم ؟ مگر از این وحشتناک تر هم میشد ؟ سایت صیغه ایرانیان تلگرام می فهمید که سرد شدم، می فهمید که دلم پیش سایت صیغه تلگرام نیست، می فهمید اما عشق چشماشو کور کرده بود، اونم چند سال خودشو زد به کوری تا اینکه من و سایت صیغه در تلگرام مرد رو با هم دید...
از درون خرد شدنش رو دیدم، سفید شدن موهای شقیقه اش رو یک شبه دیدم همین شد که سکته کردم همین شد که خودمو زدم به اللی تا ازم نپرسه چرا