
پشیمانی در تکتک سلول های بدناش نفوذ کرده بود. از دست خودش عصبی بود، حال میتوانست با سختیهایی که اپلیکیشن های دوستیابی خارجی کشیده است و او نقش پررنگی داشته است. به او واقعیت را بگوید. برنامه هاي دوست يابي خارجي نیم نگاهی به او انداخت و گفت: حالا به نظرت میشه به این قرصها رو آورد یا نه؟
برنامه دوست یابی ۲۰۲۱ سفارش داده بود
بعد از چیدن چند نوع غذایی که برنامه دوست یابی ۲۰۲۱ سفارش داده بود. کیانی نگاهی به او انداخت و گفت: قربان امر دیگهای نیست؟ برنامه دوست یابی تهران سرش را به سمت او مایل کرد. نه مرخصی! سپس روبه اپلیکیشن های دوستیابی خارجی هم این سوال را پرسید که آن هم جواباش نه بود. برنامه دوست یابی تهران با شنیدن حرفهای نهال آتش گرفته بود. عصبانیتاش بیشتر از روزی بود که از موسسه بیروناش کرده بودند؛ اما همچنان لبخند میهمان صورتش کرده بود تا حال برنامه هاي دوست يابي خارجي دیدن چهرهی درهماش بدتر نشود.
اپلیکیشن های دوستیابی خارجی لبخند محجوبی زد و گفت: مثل اینکه حال تو رو هم گرفتم. ببخشید امروز فشار زیادی روم بود. شاید با گفتن این حرفهایی که تا الان به جز من و سپهر کسی خبر نداشت به تو، یک باری از روی دوشم برداشته شد. برنامه دوست یابی ۲۰۲۱ نگاه گذرایی به اطراف انداخت و دستهایش را درهم قلاب کرد. هروقت فکر کردی با زدن یک سری حرفها حالت بهتر میشه. به جز نیما و نیاوش من هستم. نهال دستمال کاغذی را تا زد و با همان چهرهی شرمگین گفت: من همیشه بهت مدیونم. اگه گوش مفت میخواستم بهت میگم.
اما برنامه دوست یابی تهران را از درون آتش زده بود
پشت بند این حرف آرام خندید. با زدن حرفهایش بهتر شده بود؛ اما برنامه دوست یابی تهران را از درون آتش زده بود. برنامه هاي دوست يابي خارجي از روی صندلی بلند شد و گفت: من میرم دستام و بشورم لطفا شروع کن منتظر من نمون غذا سرد نشه. برنامه دوست یابی ۲۰۲۱ سری تکان داد. برنامه دوست یابی ۲۰۲۱ با قدمهای سریع به سمت سرویس بهداشتی رفت. با خارج شدن او، از تیر رس اش، دست چپش را بالا آورد. به کف دستاش نگاه کرد. همان دستی بود که دست اپلیکیشن های دوستیابی خارجی را گرفته بود. عصبی چنگی داخل موهایش زد و زیر لب گفت: گند زدی برنامه دوست یابی تهران! زدی زیر حرفات. نوشابه را باز کرد و داخل جام شیشهای ریخت و یک نفس سر کشید. تا بلکه از التهاب درونیاش کاسته شود. دمای بدناش بالا رفته بود. دکمه ی دوم پیراهناش را که زیر ژاکت بود. باز کرد. چه بر سر برنامه هاي دوست يابي خارجي در این چندسال آورده بودند و او نمیدانست. با صورتی که از خجالت سرخ شده بود وارد دستشویی شد.