
آب دهانش را قورت داد و آهنگ شاد افغانی قطغنی گفت: آوا خیلی سخته خیلی وقت بود که آهنگ شاد افغانی هراتی را به چشم ندیده بود اما خوب میدانست که در ماه آخر بارداری است و آهنگ شاد افغانی آن هم بعد از اتفاق افتادن آن ماجرا یک لحظه هم از او غافل نمیشود، حال چگونه میخواست آن موقعیت کذایی را جور کند میدانست...
اهنگ شاد افغانی ریمیکس شانه بالا انداخت
اهنگ شاد افغانی ریمیکس شانه بالا انداخت و گفت: آهنگ شاد افغانی قطغنی صوتی جمشید پروانی سخت هم که باشه تنها راه دیدن مهیاره پس سعی کن جورش کنی، از دیدنش هم که بگذریم اگه قرار باشه وسط راه جا بزنی مهیار بیخیالت نمیشه با اخم به آهنگ شاد افغانی قطغنی صوتی قدیمی زل زد، از کی او زبان مهیار شده بود؟ آوا خیلی خب دیگه فکر نمیکنم به تو مربوط باشه از اینجا به بعدش...
هلیا پوزخند زد، او هم درست مانند مهیار منفور بود اهنگ شاد افغانی ریمیکس که رفت آوا ماند و یک دنیا سوال و یک دل بیقرار، نمیدانست باید چکار کند و چجوری بعد از این همه فاصله باز خودش را به آهنگ شاد افغانی هراتی نزدیک کند، اما باید هر جور که شده موفق میشد، باید مهیار را می دید، باید دلش آهنگ شاد افغانی قطغنی میگرفت از زبان آهنگ شاد افغانی هراتی د ِم غروب بود، امشب خونه ی مامان دعوت بودیم و آهنگ شاد افغانی هنوز از شرکت نیومده بود، یکم که آرایش کردم روی کاناپه نشستم و سرمو با گوشیم گرم کردم، این روزا دیگه واقعا داشت سخت میشد ؛ روزای آخر بود و سختیاش... صدای باز شدن درو که شنیدم از جام بلند شدم و سمتش رفتم... با لبخند خسته ای سمتم اومد، لبخندی روی لبام نشوندم و آروم گفتم: سلام، خسته نباشی...
روی کاناپه نشست... آهنگ شاد افغانی سلام قربونت برم، خوبی ممنی؟ از لحنش خندم گرفت، مثل خودش گفتم: خوبم ببیی تو خوبی؟ از جاش بلند شد و گفت: آهنگ شاد افغانی جدید خوبم، بریم؟ سرمو تکون دادم و سمت اتاق خواب رفتم... آره، بذار آماده شم... مامانو بغل کردم و گونشو بوسیدم، چقدر توی همین چند روزی که ندیدمش دلتنگش شده بودم...
کنار آهنگ شاد افغانی جدید روی کاناپه نشستم
کنار آهنگ شاد افغانی جدید روی کاناپه نشستم، مامان توی آشپزخونه بود، حتی اجازه ی بلند شدن از جامو هم نداشتم خاله الهام یجوری بود، انگار که میخواست یچیزی بگه اما تردید داشت یا شاید هم سختش بود... یکم گذشت که بالخره لب زد و رو به آهنگ شاد افغانی جدید گفت: خاله پسفردا شب قراره واسه آهنگ شاد افغانی قطغنی خواستگار بیاد با بهت و ذوق به آهنگ شاد افغانی قطغنی صوتی زل زدم که سرشو پایین انداخته بود... از خیر گوش دادن به حرفای خاله و آهنگ شاد افغانی گذشتم و جوری که کسی نشنوه زیر لب به آهنگ شاد افغانی قطغنی صوتی گفتم: کی؟ آرام سرشو بال کرد و گفت: آهنگ شاد افغانی قطغنی صوتی جمشید پروانی همون...همون که گفتم...
توی ذهنم دنبال همو ِن موردنظرگشتم ولی پیداش نکردم و بخاطر همین گفتم: کدومهمون شیطون، بی معرفت شدی خبر نمیدی عاشق شدی ریز خندید و گفت: آهنگ شاد افغانی قطغنی صوتی نه نشدم، بهتم گفتم، تو حاملگی زده به سرت خنگ شدی، رئیس شرکتمون تازه یادم اومد، راجبش باهام حرف زده بود.