پشت میله های در میدیدم که هاج و جديدترين برنامه دوستيابي ايفون وایستاده برنامه دوستيابي ايفون قدم اشکایی بود که میریختم دومین قدم یعنی هنوزم دوسش دارم ؟؟؟؟؟؟؟؟
برنامه دوستیابی اپل من دوسش ندارم هنوزم میپرستمش با صدای گوشیم از فکر در اومدم گوشیمو برداشتم بفرمایید سلم خانم رادمه ر از مطب دکتر زمانی تماس میگیرم خواستم بگم که امروز وقت داشتین ساعت هشت منتظرتونیم سلم میشه بزارید ساعت نه ؟
برنامه دوستیابی ios حتما با دکتر صحبت میکنم پس راس نه اینجا باشید چشم حتما در خونه باز شد و سهیل جون اومد بیرون نمیدونم چرا هروقت میبینمشون یاد برنامه دوستیابی اپل میفتم انگار یک حس خاصی بهم منتقل میکرد مخصوصا چشماش انگار چشمای مامانم بود هم رنگش هم مدلش دستاشو باز کرد که رها شدم توی آغوشش زدم زیر گریه دختر تو که از نگین داغون تری مثل اومدی آرومش کنی خودت که بد تری گونشو بوسیدم و گفتم: دلم براتون تنگ شده بود یکهویی بریم که کلی باهاتون حرف دارم نگار و نوید هستن ؟
جديدترين برنامه دوستيابي ايفون گفت: رستا جان وایستا
اره هرسه شون هستن بیا تو عزیز دلم رفتم داخل خواستم برم بالا که جديدترين برنامه دوستيابي ايفون گفت: رستا جان وایستا برات شربت بیارم نه برنامه دوستيابي ايفون من واسه ی نگین و دیدن شما اومدم برم بالا ببینم چشه! رفتم بالا در زدم و دستگیره ی درو به پایین دادم در قفل بود گفتم: نگین جان درو باز کن رستام اومدم ببینمت درو باز کرد داخل شدم اینقدر گریه کرده بود چشماش باز نمیشد بغلش کردم توی بغلم زد زیر گریه نگین ؟
نگین! چی شده ؟ ر...بهترين برنامه دوستيابي ايفون.. . برنامه دوستيابي ايفون چیشده عزیزم ؟ چرا گریه میکنی ؟ باید باهات حرف بزنم بزن عزیزم بزن نشستم روی تخت بغلم نشست رستا.. ..
برنامه دوستيابي جديد ايفون یک کارت عروسی بهم نشون داد
برنامه دوستيابي جديد ايفون یک کارت عروسی بهم نشون داد ازش گرفتم بازش کردم با دیدن اسمای روبه روم دیگه نتونستم جلو اشکامو بگیرم همش ریخت انگار که خیلی وقته نریخته باشه همه ی اشکام ریخت حسان عظیمی و نگار بهترين برنامه دوستيابي ايفون! یعنی چی ؟
چی میگی نگین ؟ نگار با برنامه دوستیابی ios ؟؟؟؟؟ هق هق میکرد سعی کردم به خودم تسلط داشته باشم اشکامو پاک کردم و گفتم: خب حالا چرا گریه میکنی ؟ عروسیه خواهرته ناسلمتی بخاطر یک چیز دیگست چی ؟؟؟؟؟؟ رستا من الان نمیتونم حرف بزنم اگه اشکال نداره برم حموم یک دوش بگیرم آروم شدم بهت میگم سری تکون دادم حوصلم سر رفته بود دفتری که روی میز مطالعش بود رو برداشتم خاطرات عاشقی نگین! خیلی دوست داشتم ببینم چه جوری عاشق رهام شده ؟ ورق زدم روزهای انتظار به یار رسیدن شروع شد • ورق دوم. سوم. چهارم. پنجم هرچی بیشتر میخوندم بیشتر متحیر میشدم خاطرات عاشقی نگین با برنامه دوستيابي ايفون ؟ با جمله ای که دیدم اشکام امون ندادن و بیشتر ریختن
فلش بک سر مزار بابا و برنامه دوستیابی اپل بودم با دستی که روی شونم نشست رو برگردوندم برنامه دوستیابی ios بود مثل همیشه کسی که پشتم بود نشست پیشم برنامه دوست يابي ايراني براي ايفون باید بهت یک چیزی بگم ؟ بگو عزیز دلم رستا فقط بگم ا زت متنفرم بهترين برنامه دوستيابي ايفون فقط بخاطر موقعیت مالی پدرت نزدیکت شدم ببخش منو رستا ببخشم کاش میتونستم دوست داشته باشم ولی قلبم اسیره یکی دیگس خنده ی بلندی سر دادم شوخی میکنی دیگه ؟ دوربین مخفیه ؟