تنهام رویا، خیلی تنهام...نه میتونم با بابا و مامان مگه میشه.حتما یه اتفاقی افتاده که تو به من نمیگی. دردودل کنم نه میتونم به برنامه دوستیابی نزدیکا وسینا اعتماد کنم نه... رویا از تو کیفش دستمال کاغذی درآورد و به دستم داد و گفت: اشکاتو پاک کن، زشته. به روبروم خیره بودم که ناگهان فرهاد اومد جلوی دانلود برنامه دوستیابی نزدیکا.دقیقا روبروم نشسته بود و به من نگاه می کرد.
فاصله مون زیاد بود ولی احساس کردم اشکام رو می بینه.بدون معطلی صورتم رو خشک کردم و برنامه دوستیابی نزدیکا به سمت ورود به نزدیکا راه افتادم. رویا سعی می کرد نصیحتم کنه.
دانلود نزدیکا با لینک مستقیم آروم بود
دلداریم بده اما انگار هیچی دانلود نزدیکا با لینک مستقیم آروم بود.اکثرا سرگرم حل کردن مسئله هایی بودن که جلسه ی پیش استاد داده بود و تاکید کرده بود که همه حل کنیم.که من حتی نگاهشم نکرده بودم. جزوه م رو باز کردم تا بلکه بتونم یه جورایی مسئله ها رو حل کنم. آقای چاه جویی یکی از شوخ ترین و مسخره ترین بچه های ورود به نزدیکا بود که همیشه وقت امتحان دست به دامن دانلود برنامه دوستیابی نزدیکا و اون میشد که اشکاالت درسیشو برطرف کنه.دانلود نزدیکا با لینک مستقیم بار هم که به نظر می رسید نتونسته از پس سوالات بربیاد به سمتم اومد و گفت: خانم برنامه دوستیابی نزدیکا ببخشید مزاحم وقت بی ارزشتون میشم.دیدم بحر تفکرید گفتم شاید بتونید گره ی این مسئله رو برام باز کنید.
این خنگا که دو ساعته دارن روش فکر می کنن هنوز نفهمیدن. از لحنش خنده م گرفت. پرسیدم: کدوم مسئله؟ یه صندلی برداشت کنارم نشست و جزوه ش رو گذاشت رو میزم. دستش رو تو موهاش فرو برد و یه کمی موهاش رو آشفته کرد و با همون لحن مسخره گفت: انقدر پیچش دادن که نمیشه حلش کرد.فکر کنم خود استادا هم بزور حلش می کنن. با نگاهی به صورت مسئله فهمیدم که سوال خیلی سختی نیست بنابراین گفتم: فکر نمی کنم زیاد سخت باشه.فقط به تمرکز نیاز داره. از اینکه منم به مسخره گرفته بود خوشم نیومد.
چی دانلود نسخه 7.3.1 نزدیکا؟
با لحنی جدی گفتم: اگه لطف کنین یه کم ساکت بشین من میتونم چی چی دانلود نسخه 7.3.1 نزدیکا؟ حلش کنم. فکر می کردم از حرفم ناراحت میشه ولی خیلی بی خیال ادامه داد: چشم.دانلود نزدیکا با لینک مستقیم به خاطر اینکه ذهن این بچه ها رو از گمراهی نجات بدم حاضرم جانفشانی کنم و خفه شم. با یه کم فکر کردن تونستم به جواب برسم. بعد از حل مسئله شروع کردم توضیح دادن.چاه جویی هم هر دفعه با برنامه دوستیابی نزدیکا چیز مسخره راه حل رو پیچیده تر می کرد و می خندید. وقتی تموم شد از جاش بلند شد و با کلی تشکر به سمت بچه ها رفت. نگاهم به بچه ها بود و حرفایی که درمورد نابغه بودن من میزدن اما یهو دانلود برنامه دوستیابی نزدیکا به در افتاد که فرهاد ایستاده بود و با نگاهی سرزنش بار و عصبی به من نگاه می کرد.نگاهی که غیرت ازش می بارید. نگاهش آشفته م کرده بود.چند لحظه همونطور ایستاد و خیره به من چشم دوخت منم همونطور ماتم برده بود. پوزخندی زد وارد ورود به نزدیکا شد و روی یکی از صندلی های ردیف جلو که فاصله ی زیادی با دانلود نسخه 7.3.1 نزدیکا داشت نشست