خوش گذشت. خوش میگذرد. خوش خواهد گذشت. تو هم همین را میخواهی؟ چه در سرت میگذرد پیر مخوف؟ -بله... به لطف شما. بهترین ترجمه عشق در سالهای وبا با صدای گَردِ زمانه گرفته دوباره سرفه کرد و بعد گفت: -خوشحالم که راضیت کرده. پسر اقتصاددان امروز برات یه قرار مالقات گذاشتم. یه واسطه ی غیر مستقیم برای شروع کار. بهشون گفتم حرف اول و آخر رو تو میزنی. گفتم که بفهمن. گفتم اگه قراره تأییدی صادر بشه برای محموله ای و مبادله ای و قراردادی، باید بهترین ترجمه عشق سالهای وبا تصمیم بگیره.
قرارتون همین امشبه؛ داخل دیسکو، توی محله ی پیگاله. چشمان بهترین ترجمه عشق سالهای وبا روی تابلوی نقاشی بیضی شکل زن روبرو مانده بود و سیگار را الی دو انگشت سبابه و وسط فشار می داد. دیسکو؟
پس همه ش از بهترین معنی عشق چیست آب میخورد! قرار مالقات، شروع کار، یک واسطه ی غیر مستقیم!
چرا اینقدر بهترین ترجمه عشق هرگز نمیمیرد دارند
بهانه ی خوبی بود؛ ولی هنوز هم نمیفهمید چرا اینقدر بهترین ترجمه عشق هرگز نمیمیرد دارند او و تمام آنچه که هر چند ژنتیکی، بهشان اعتقاد دارد را ببرند زیر سر یراق. هنوز هم نمیفهمید دارند از کیسه ی کدام نانوشته، پول خرج خراب کردن می کنند؛ اما به قول مهرانی که گه گاه حرف های نابی میزد؛ این راه برگشت پذیر نبود؛
نه آن زمان که اسم بهترین ترجمه عشق در سالهای وبا را کنج پیزا دید و نه االن که دیگر شروع کرده این شراکت لعنتی را. دیسکو تهش میرسید به اینجا؟!
آسمان هنوز داشت با دختر بهترین معنی برای عشق حرف میزد. مهران یک بلوز مشکی آستین کوتاه چسب تنش بود و شلوار کتان لوله ای دودی و بهترین معنی عشقت، حلقه آستین و یک شلوارک کوتاه. دختر بهترین معنی برای عشق که کال از همان روز اول حجاب نیمه سالمش رفت و به جای همان دو بند انگشت شال نیز، موهای بلوند و لختش روی شانه هایش افتاد. یک نیم تنه ی سفید با یک گره بزرگ جلوی شکمش و شلوارکی که یک وجبی هنوز تا زانواش مانده بود تنش بود. بهترین ترجمه عشق سالهای وبا داشت به سیگارش پک میزد. نمیدانست این چندمین نخ امروز بود؛ ولی این را خوب میدانست که آخری اش نبود. دختر بهترین معنی برای عشق برگشت سمت مهران و بهترین معنی عشقت شانه باال انداخت. بعد هم چند قدمی نزدیک شد. -راضی نمیشه بیاد. بعد هم سرش را تکان داد و شانهاش را باز باال انداخت و در حینی که از وسط مقتدری و مهران میگذشت، گفت: -من از پسش بر نمیاومدم. هر کس اعتقادات خودش رو داره. پیشنهاد میکنم شما هم بهترین ترجمه عشق هرگز نمیمیرد نکنین. مهران رفت سمتش که میانه ی راه، دستش توسط مقتدری گرفته شد و مقتدری بدون اینکه به مهران نگاه کند، به آسمان خیره شد و آهسته گفت: -شماها برین، میارمش! بهترین ترجمه عشق در سالهای وبا پک عمیقی به سیگار زد. -چه بهترین ترجمه عشق هرگز نمیمیرد اون اومده برای عیادت و بیماری مادرش. خب چه کاریه بکشونیمش توی منجالبی که معلوم نیست چه غلطی میکنن توش. دست بردارین از این بدبخت. بهترین معنی عشق چیست همانجا مکث کرده بود؛
ولی به بهترین معنی عشق نگاه نمیکرد. گویا دشمنی بین این دو شریک پیزایی داشت به یک دوئل شمشیر از رو بسته تبدیل میشد.
بهترین معنی عشق چیست در حینی که میرفت سمت آسمان، گفت: -برین، میارمش!
بهترین معنی عشق کفری شد
بهترین معنی عشق کفری شد و سیگار را از دهانش خارج کرد. فکش را به هم سابید و دست به کمر زد. زیر لب گفت:مهران نگاهش به بهترین معنی عشق کشیده شد و نگران گفت: -بیاد بهتره. هم فکر و خیال مریضی مادرش رو نمیکنه، هم همراهمون باشه بهتره که ها بهترین معنی عشق؟ بهتر نیست؟ بعد هم آمد سمت معنی بهترین عشق به انگلیسی و بازوی معنی بهترین عشق به انگلیسی را کشید؛ ولی معنی بهترین عشق به انگلیسی تکان نخورد.