
حتی عین همیشه داد و بیداد هم نمیکرد، گلوم میسوخت، زور زده بودم که با وجود بغضی که بیخ گلومه حرف بزنم شالمو باز کردم و ناخونامو جواب عشق للحبيب گردنم کشیدم، سرد بود اما میسوختم، تمام وجودم ُگرگرفته بود.
با تموم توانم هوای جواب عشقتون پایدار ماشینو به ریه هام کشیدم
با تموم توانم هوای جواب عشقتون پایدار ماشینو به ریه هام کشیدم... مانتومو از تنم درآوردم و جواب عشق کی بودی تو تخت انداختمش، گوشش نشستم و سرمو جواب عشقم چیست دستام گذاشتم... چیکار باید میکردم، چجوری باید جلوی این جواب عشقم سختی وایمیستادم؟ صدای قدماشو شنیدم، سرمو بلند کردم و نیم نگاهی بهش انداختم... اومد و کنارم نشست، اشکامو جواب عشقتون پایدار چشمام مهار کردم و نگاهمو جواب عشقی چشماش دوختم... نگاهشو از چشمام گرفت و به دست چپم دوخت، دستمو جواب عشقی دستش کشید و انگشتاشو نوازشگرانه جواب عشقم چیست انگشتام کشید... جواب عشق حسی که تو داری یک هزارم حسی که من بهت دارم هم نمیتونه باشه، من میپرستمت دنیز، ولی میدونم کم میاری، منم کم میارم، قبول، ولی میدونم تو تحمل نداری، نمیکشی، اگه خواستم نباشی واسه اینه که یکم شرایط واست آسون تر شه که...
حرفشو قطع کردم و انگشت اشارمو جواب عشقم چیست لبش گذاشتم
حرفشو قطع کردم و انگشت اشارمو جواب عشقم چیست لبش گذاشتم... راست میگی، کم میارم، تحمل ندارم غمتو ببینم، نمیکشم این سختیارو ولی... بغض راه صدامو بست، به سختی قورتش دادم و ادامه دادم: طاقت ندارم اینجوری ببینمت ولی با جواب عشقم ی اینا کنارتم، میخوام با هم جواب عشقم چیو پشت سر بذاریم، امید دارم به رسیدن روزای خوب، میدونم دوباره با هم به اون روزای قشنگمون برمیگردیم، با هم که باشیم، وجود همو که حس کنیم، آسون تر میگذره، پس بزار بگذره... جواب عشقم ی اینارو گفتم در حالی که خودمم شک داشتم، شک داشتم که این دنیای لعنتی دوباره بخواد جواب عشق کی بودی تو خوششو به ما نشون بده و تنها چیزی که جرئت به زبون آوردن این جمله هارو بهم میداد، روزنه ی نور باریکی بود که گاهی جواب عشقتون پایدار قلبم زبونه میکشید و امیدو به قلبم تحمیل میکرد... نگاهشو به نقطه ی پشت سرم دوخت و آروم گفت: جواب عشق یه چیزیو میدونستی؟ با استرس پرسیدم: چیو؟ لبخند محوی زد که باعث شد ناخواسته نگاهم جواب عشق با شعر لباش کشیده شه و بذر لبخندو جواب عشق با شعر لبای من هم بکاره و استرسو ازم دور کنه... جواب عشق تو خواستنی ترین نخواستنی منی ادای خنگارو درآوردم و حال که جومون یکم از اون فضای خشک و بی روح دور شده بود با لحن خنده داری گفتم: هن؟ مثل همیشه آروم خندید. نفسشو با صدا بیرون فوت کرد و ازم فاصله گرفت... جواب عشق چی میشد برگردیم به چند سال پیش.