و من هم نمی خوام بهترين همسريابي رو از دست بدم خیلی دوسش داری ؟ تا خواست جواب بده صدای بهترین همسریابی آنلاین اومد مهمون داریم! سر هر دو به طرف بهترین همسریابی سایت چرخید که با یه پیرهن و شلوار طوسی رنگ از پله ها به پایین میومد و چشم هاش رو میمالید کیان با دیدنش بی حرکت مونده بود اما اشاره کرد که بهترین همسریابی همسر بره کنارش بهترين همسريابي قدم برداشت به طرف و کنارش نشست، هم دست هاش رو دور شونه ی دنیا چرخوند و اون رو تو آغوشش فشار داد و به کیان نگاه کرد این دنیای منه بهترین همسریابی رایگان با چشم های نیم باز به صورت های بی خواب و کیان نگاه کرد آقا شما این جا چیکار میکنی ؟ بهترين سايت همسريابي هول کرده بود اما سعی کرد آروم باشه مگه قرار نشد با هم بریم بیرون و حرف بزنیم ؟
چشم های بهترین همسریابی آنلاین باز شد من آمادم، اما هم باید باشه پیشونی بهترین همسریابی سایت رو بوسید نه عزیزم این آقا مورد اعتماد و منم هم امروز کار دارم بهترین همسریابی همسر با حالت غر زدن گفت: تا میرسی به من کار داری خندید: تو کار و زندگی گذاشتی واسه من بمونه آخه! بهترين همسريابي زبونش رو برای در آورد دنیا خانم داشتن همین ها رو هم داره به کیان نگاه کرد و با چشم های گرد شده گفت: هر روز یه بهونه میاره و منو تو خونه نگه میداره! من واجب ترم یا کارت! ؟ بهش لبخند زد و بهترین همسریابی آنلاین جلوی چشمهای حیرت زده ی بهترين سايت همسريابي سریع و کوچولو لپش رو بوسید دنیا باشه امروز با ایشون میرم بیرون چون همه چی هر روز گنگ تر و عجیب تر می شه بهتر اول یه صبحونه ی سه نفره بزنیم و بعد به کارهامون برسیم، چطوره ؟
برای بهترین همسریابی رایگان این همه اعتماد
- برای بهترین همسریابی رایگان این همه اعتماد و صمیمیتی که باربد نسبت به کیان داشت عجب بود و باعث می شد حساس تر و دقیق تر به همه چی نگاه کنه باربد کیان رو به سر میز دعوت کرد و دنیا هم شروع کرد به آماده کردن صبحونه.. .
- سر میز هر سه جا گرفتن ولی نگاه های خیره ی کیان روی دنیا جو رو سنگین کرده بود دنیا من شبیه کیم ؟
- دختر نقاشی های من چرا ؟ باربد دخالت کرد فعلا صبحونه بخورید بعدا حرف میزنید بهترین همسریابی همسر دست به سینه شد و زوم کرد تو چشم های کیان واقعا نمی دونم که منو با کی اشتباه گرفتین همتون که تا منو می بینید تغییر می کنید!
بهترين سايت همسريابي دخالت کرد
بهترين سايت همسريابي دخالت کرد وقتی واسه این حرف ها زیاده فعلا صبحونه بخوریم سکوت طولانی بود اما نگاه های خیره ی کیان باعث می شد جو سنگین تر بشه بعد از صبحانه بهترين همسريابي بی مکث تغییر داد لباس هاش رو نزدیک کیان ایستاد من آمادم با ربد ناهار مهمون ایشونی اما من بعد از ظهر منتظرتم بهترین همسریابی سایت دم گوش زمزمه کرد قابل اعتماده؟ تو باهام نیستی می ترسم موهای روی شونه بهترین همسریابی آنلاین رو زد داخل روسری خوش رنگ روی سرش و گفت: - آره عزیزم خیالت راحت باشه کیان از خونه خارج شد و بهترین همسریابی همسر هم با نگاه های پر تردید به چشم های باربد از خونه خارج شد. .. سوار سمند سفید کیان شدن و به راه افتادن. .. سکوت طولانی بود و هر دو نمی دونستن باید چی بگن! بهترین همسریابی رایگان که از هیچی خبر نداشت و کیان هم نمی دونست چطور باید رفتار کنه! بهترین همسریابی سایت -کجا میریم ؟ نمی دونم دنیا به کیان نگاه کرد و لبخند زد