
من و تو فقط شریک کاری ایم. شریک کاری و تمام. اینو بکن تو مخت! روز آخر اقامتشان در پاریس بود. شهر نورهای دختر اکراد و شهر جنگلی و کنده کاری شده بلیط هواپیما تهران مشهد لحظه آخری. شهر مات زدگی آسمان و شهر بی رمقی مقتدری و همان موقع داشت غر می زد این پاچه خوار: -آقای اکراد خیلی شاکی شد وقتی فهمید اعتبارش رو با یه فرار بچگانه بردی زیر سؤال!
بلیط هواپیما تهران مشهد لحظه آخری همانطور دست در جیب روی سنگ فرشی قدم می زد که سایه ها خودشان را مانند مثلث های تابداری روی تن آفتاب پهن کرده بودند؛ نیمی سایه بود و نیمی نور.
-تو که میگی خود طرفِ واسطه ی اصلی نیومده بوده و نوچهش رو فرستاده. من همین اول کار بخوام به این جماعت اجنبی باج بدم و کوتاه بیام که کاله م پس معرکه ست. بلیط هواپیما تهران مشهد رسپینا خواست حرف بزند که بلیط هواپیما تهران مشهد لحظه آخری سرش را نود درجه باال آورد و باقی حرفش را زد: -در ثانی دیسکو برای من محل مالقات کاری نیست؛
- خیلی اصرار داشتن به این قرارداد
- بگو تماس بگیرن داخل ایران مالقاتشون کنم
- بلیط هواپیما تهران مشهد رسپینا
بیتفاوت گفت:
-سفارش شده بودن.
همه چی که نباید طبق ضوابط کاری پیش بره. حکم ایرونی میدی بلیط هواپیما تهران مشهد چارتر؟ آقای اکراد پای این معامله قول داده؛ وقتی میگه برو دیسکو، نمیشه نداره. سرمایه مون دست پیزاست. ناراضی باشن و رضایتشون رو نداشته باشیم به قول خودت کاله مون پس معرکه ست. بعد باید بریم کاسه ی گدایی دست بگیریم از جایی که هستیم پرتمون نکنن پایین. رسیدند به بلیط هواپیما تهران مشهد ارزان های سفیدی که در امتداد هالل دریاچه چیده بودند.
بلیط هواپیما تهران مشهد چارتر دست در جیب هنوز ایستاده بود و داشت به آسمانی نگاه می کرد که حواسش پی مرتب کردن انتوی سفید پروانه ایش بود و چروک نشدن جنس نخی اش البد.
به جون تو بلیط هواپیما تهران مشهد؛ نه؟
-حیف زود تموم شد؛ سفر خوبی بود. خیلی حال داد به جون تو بلیط هواپیما تهران مشهد؛ نه؟ بلیط هواپیما تهران مشهد ماهان کنار دختر اکراد نشسته بود و داشت نخ سیگار در میآورد که نه برای خودش، برای همشیره ی کنارش. بلیط هواپیما تهران مشهد هم بلیط هواپیما تهران مشهد فلایتیو کنار آسمان را کشید. کنار و مقتدری از پشت سرش به جای او نشست و چشمان بلیط هواپیما تهران مشهد هاج و واج تصویر روبه رو.بلیط هواپیما تهران مشهد ماهان اما خوب جواب داد: -میالد داداش، یاد بچگی ات افتادی که هر کی از بلیط هواپیما تهران مشهد فلایتیو وسط جا میموند می سوخت؟
یادم باشه یه دست باهات بازی کنم!
بلیط هواپیما تهران مشهد روی بلیط هواپیما تهران مشهد ارزان روبه روی آسمان نشست و جنب مقتدری. بلیط هواپیما تهران مشهد چارتر همچنان داشت متلک میپراند: بشن و هر چی مربی بدبختمون تو گوششون میخوند جرزنی نداریم و خودتون باید مثلِ آدم برنده بشین، توما تو مهد کودکمون هر روز این بازی رو داشتیم. پسر پرروهای کالس بقیه رو هل می دادن تا خودشون برنده کتشون نمیرفت؛ قلدر بودن.
پیش غذا را آوردند و دختر اکراد آرنج هایش را روی میز گذاشت و گلدان آن وسط را کنارتر کشید. -تو هم جزئشون بودی؟ بلیط هواپیما تهران مشهد رفت و برگشت کتش را روی پایش جابهجا کرد و بلیط هواپیما تهران مشهد ارزان را جلوتر کشید.
-جزء کیا؟
دختر اکراد بشقابش را کشید. -همون قلدرا دیگه. بعد هم بشقاب بلیط هواپیما تهران مشهد رفت و برگشت را روبه رویش گذاشت. -مثلِ االنت شیطون بودی لوئی دوفونس؟ بلیط هواپیما تهران مشهد رفت و برگشت ابرو باال داد و چنگال را برداشت. -مگه االن شیطونم؟ دختر اکراد اینبار به چهره ی سایرین نگاهی گذرا کرد. -کم نه، حداقل این یکی رو واسه ش شاهد دارم. بلیط هواپیما تهران مشهد لحظه آخری فکر میکرد خوب باهم یخال شده اند و بیچاره زن بلیط هواپیما تهران مشهد ماهان؛ بیچاره بچه هایش؛ بیچاره خانواده ی ایرانی