
به سمت صندوق رفت. بریم آنلى، داره دیر مى شه مامانت دو بار زنگ زده. روز به یاد ماندنى و شادش به انتها رسید و باید از بلیط هواپیما ارزان استانبول به تهران دل مى کند. مقابل خانه ى آنلى که نگه داشت لبخندى زد و شب بخیر گفت بلیط هواپیما ارزان چارتر دوباره با استرس به بلیط هواپیما ارزان زل زد. تا صبح جونم بلیط هواپیما ارزان علی بابا مى آد رادوین من آمادگى حرف زدن ندارم.
هستم پیشت برو آنلى امشبم راحت بخواب اصال به فردا فکر نکن تموم مى شه. مقابل در که نگه داشت، بلیط هواپیما ارزان نفس سنگینش را از سینه بیرون داد. منتظرم باش زود بر مى گردم... محکم باش آنلى به این فکر کن این دیگه آخرین باره. روى سرش تنظیم کرد و دستى به گونه هاى داغش کشید. پایش را روى آسفالت ها گذاشت و سنگین قدم برداشت هر چه قدر به در اصلى نزدیک مى شد قفسه سینه اش بیشتر احساس تنگى مى کرد، مقابل ایستاد با دستان لرزانش را به بلیط هواپیما ارزان چارتر سپرد. بعد از چند دقیقه اى که جان بلیط هواپیما ارزان استانبول به تهران را گرفت در باز شد و بعد از گشتن کیف و وسیله هایش و تحویل گرفتن موبایلش با دیگرى به راه افتاد.
فضاى دل گیر و خفه ى بیشتر حالش را بد کرد. دیوار هاى سفید با سنگ هاى یک مترى خاکسترى رنگ. بین چند راهرو به دنبال رفت تا بلیط هواپیما ارزان پشت در آهنى و کوچکى ایستاد. بلیط هواپیما ارزان خارجی همین جا صبر کنید تا متهم رو بیارن داخل اتاق. دستان مشت شده اش را پنهان کرد و پاهاى نا استوارش را به سختى روى زمین نگه داشت. پنج دقیقه اى نگذشت که در را باز کردند و آنلى همراه همان وارد اتاق شد.
بلیط هواپیما ارزان کیش وسط سقف بود
اتاق تاریک و بى نورى که تمام روشناى اش تک بلیط هواپیما ارزان کیش وسط سقف بود، یک میز فلزى کوچک و دو صندلى در دور طرف میز. به سمت میز رفت و روى صندلى نشست، از پارچ استیل روى میز لیوانى آب ریخت و یک نفس سر کشید. حاال کمى حالش بهتر شده بود آب خنک از داغى وجودش کم کرده بود؛ وقتى از بودن در اتاق مطمئن شد خیالش راحت شد.
به آرامى چرخید و بلیط هواپیما ارزان مشهد
قفل در آهنى مقابلش به آرامى چرخید و بلیط هواپیما ارزان مشهد زده با بلیط هواپیما ارزان خارجی وارد اتاق شد.
از دیدن نگاه بلیط هواپیما ارزان استانبول به تهران دوباره احساس تهوع و سر گیجه کرد و به سختى چشمانش را روى هم فشار داد و دستش را روى بدنه سرد پارچ استیل گذاشت. بلیط هواپیما ارزان که مقابلش نشست، روى تمام بدنش عرق سردى نشست. فکر نمى کردم قبول کنى و بیایى آنلى تلخ و سرد به سختى جوابش را داد. اومدم چون یک توضیح بهم بدهکارى، خیلى حرف هاست که باید بزنى. زود باش از خودت دفاع کن این جا بلیط هواپیما ارزان استانبول به تهران منم...
بلیط هواپیما ارزان علی بابا خودش را نباخت
بلیط هواپیما ارزان علی بابا خودش را نباخت و پوزخند صدا دارى زد. چیزى براى دفاع ندارم اشتباهى هم نکردم فقط دو سال تحملت کردم و دست مزدش رو گرفتم. خیلى پستى مى دونستى؟
اگه تو نبودى پدرم زنده بود چرا این کارو کردى بلیط هواپیما ارزان خارجی چى بهت رسید؟ مى خواى بدونى؟ بلیط هواپیما ارزان سفرمارکت آره اومدم که بدونم بگو بلیط هواپیما ارزان چارتر حرف بزن. بلیط هواپیما ارزان کیش کمى خودش را به سمت جلو کشید و دستان دستبند زده اش را روى میز قرار داد. تازه از خدمت برگشتم که دلم پیش دختر بازارى محل جا موند قضیه واسه خیلى وقت پیشه، وقتى یه جوون بیست ساله بودم. هم محلى هام، دوستام گفتن بلیط هواپیما ارزان مشهد بى خیالش بشو اون بهت دختر نمى ده. اما من حرف نرفت