همسریابی آنلاین هلو - بلیط هواپیما


برای خرید بلیط هواپیما کلیک کنید

به عادت، یک روز در هفته که می آمد و به فریبا کمک میکرد. خرید بلیط هواپیما خارجی خوب میدانست همه اش بهانه ای بیش نبود؛ بودنش را میخواست و اینکه بهانه ای بود

برای خرید بلیط هواپیما کلیک کنید - بلیط هواپیما


خرید بلیط هواپیما ارزان

به عادت، یک روز در هفته که می آمد و به فریبا کمک میکرد. خرید بلیط هواپیما خارجی خوب میدانست همه اش بهانه ای بیش نبود؛ بودنش را میخواست و اینکه بهانه ای بود برای تکان خوردن آن مایع سیال درون دلش. لب پایینش را گاز گرفت و سبیل های تیزش به قسمت فوقانی لب بالاییش خورد و فکر کرد باید سر و سامانی به خودش بدهد.

باد رقصان خرید بلیط هواپیما ارزان جلوی چشمش آمد

به سمت حمام رفت؛ دوش را که باز کرد موهای خرمایی درون باد رقصان خرید بلیط هواپیما ارزان جلوی چشمش آمد

بعد چند بار پلک زد و شامپو را میان موهایش پخش کرد و چشمانش را بست و فکر کرد باید نتایج تأیید کارش را گرفته باشند و اگر نتیجه قطعی باشد باید به امورات کارخانه برسد. اینکه سماواتی و گوهر نژاد را بسپارد کار کارخانه را انجام دهند، تا خودش بتواند خرید بلیط هواپیما ترکیه کند؛ که کوه کندن خرید بلیط هواپیما ترکیه میخواست دیگر. 

بعد زیر دوش رفت و کف ها نرم نرمک راه باز کردند تا روی صورتش، لب هایش، گردنش، فراخ سینه اش و پیشانی عرق کرده ی خرید بلیط هواپیما استانبول به تهران جلوی چشمش رنگ گرفت و بعد بلند خواند

-منشین در پس این بهت گران مدران جامه ی جان را مدران مکن خسته درین بغض درنگ دل خرید بلیط هواپیما ایران ایر  تنها، دل تنگ

به اینجا که رسید خرید بلیط هواپیما ارزان روی لب هایش عمق گرفت و دوباره خواند: »-دل خرید بلیط هواپیما ایران ایر تنها، دل تنگ« مایع سیال درون دلش حجیم شد و جان گرفت و به ثانیه ای، جهیدن را از سر گرفت. دوباره رسید به حلقش و کیپش کرد. دوباره خواند و این چهره ی خرید بلیط هواپیما استانبول به تهران بود که روی بیت بیت شعر، جان میگرفت

پیش این سنگ دلان قدرِ دل و سنگ یکیست قیل و قالِ زغن و بانگِ شباهنگ یکیست دیدی آن را که تو خواندی به جهان یارترین سینه را ساختی از خرید بلیط هواپیما ایروان به تهران سرشارترین آنکه می گفت منم بهر تو غمخوارترین چه دل آزارترین شد، چه دل آزارتریننه همین سردی و بیگانگی از حد گذراند نه همین در غمت اینگونه نشاند با تو چون دشمن دارد سر جنگ دل خرید بلیط هواپیما ماهان تنها، دل تنگ ناله از درد مکن آتشی را که در آن زیست های سرد مکن با غمش باز بمان سرخ رو باش ازین خرید بلیط هواپیما ایروان به تهران و سرافراز بمان راه خرید بلیط هواپیما ایروان به تهران است که همواره شود از خون رنگ دل خرید بلیط هواپیما ماهان تنها، دل تنگ« دوش آب را بست و آب یخ از روی شانه هایش راه گرفت؛ بعد از روی موهای پیشانی اش روی تاج بینی و گونه اش ریخت. از چه دلخور بود این جوجه ی مقصود خاصی؟ و بعد فکر کرد زیادی درون گراست. از حمام که بیرون می آمد صدای گوشی اش بلند شد. در حالی که با دست راست حوله را روی موهایش میکشید، نگاهش را داد به گوشی و برش داشت. شماره آشنا بود. سالم. خرید بلیط هواپیما سکوت کرد. صدای خرید بلیط هواپیما استانبول به تهران بود. کمی با خودش کلنجار رفت تا بگوید: سلام. -خوبید؟ این سؤالی نبود که یک ساعت پیش پرسید؟

خرید بلیط هواپیما چشمش روی شوفاژ زیر پنجره مانده بود. جمله سؤالی بود؟ این بار خرید بلیط هواپیما پرسید

-اتفاقی افتاده؟

صدای خرید بلیط هواپیما ارزان نامحسوس آمد

صدای خرید بلیط هواپیما ارزان نامحسوس آمد: -نه. خرید بلیط هواپیما پلک زد و سرید روی لب هایش. -همین؟

الان این سؤال بود پرسیدی؟

-گفتم شاید توی سفر منشی خوبی نبوده باشم و بخواین پرتم کنین بیرون. لبخند خرید بلیط هواپیما خارجی عمق گرفت و ابروانش باال رفت و کمی بدجنس شد. -خب، داشتم الان به این موضوع فکر میکردم؛ ولی خب منشی مقصود خاصی دیگه پیدا نمیشه. -آقای بهاروند! زبانش را کشید کنار دندانهای ردیف راست دهانش و بعد داخل دیواره ی گوشش را خاراند.

  • -زبونم الان لال که میرفتی خونه تصادفی، ضربه ای، نخوردی؟
  • سکوت برقرار شد. خرید بلیط هواپیما خارجی پرسید:
  • الو؟ -بله؟
  • -پس ضربه خوردی! -آقای بهاروند!
  • -ای بابا خب بالاخره ضربه خوردی یا نه؟
  • -چه ربطی داره؟

 

مطالب مشابه


آخرین مطالب