
از پشت تلفن براش دهن کجی کردم و گفتم: یعنی فکر تو یه درصد تو یه جمع دیجی موویز باشی. تا اونجایی که من یادم می آد تو پرسه ها و عزادری هام به یه بهونه ای تو زنونه بودی . حالا تواین شهر دراندشت که پر درو دافه تو ول کنی و بری تو جمع دیجی موویز! صدای خنده اش از پشت تلفن باعث شد منم بخندم: مرض! چه کیفی هم می کنه! خوب خوشم میاد خوب داداشتو شناختی! کیه که تو رو نشناخته باشه؟ نگینم که اولین بار بود تو رو می دید فهمید چه جونوری هستی!
دیجی موویز stranger things اونجا امانته دست ما!
اوف اونو که نگو! بعد با لحن بدجنسی گفت: دی جی مووی پیشته؟ اگه هست زودتر بیام! دیجی موویز stranger things اونجا امانته دست ما! مرگ بی شعور دیجی موویز آدرس جدید مردم امانته اونوقت من برگ چغندرم! ببین عزیزم من در مقابل مسئولم! چشمام و ریز کردم و گفتم: وایسا ببینم مگه دی جی موویز نگفته بود بیای اینجا که اون خیالش راحت باشه! نگران دی جی موویز نباش خیال اونو راحت کردم. لجم گرفت که این همه بی خیال بود: دیجی موویز پیکی بلایندرز یا می گی کجایی منم بیام. یا من تنهایی می رم خوش گذرونی! یه لحظه مکث کرد و گفت: منو تهدید نکن دیجی موویز! هر جا دوس داری برو! دیگه هم شرتو کم کن بچه ها از دستم ناراحت می شن یه دي جي موويز بغل گوشمه! باشه! نامرد تک خور! و قطع کردم.
از این دیجی موویز پیکی بلایندرز مزخرف آبی گرم نمی شد
از این دیجی موویز پیکی بلایندرز مزخرف آبی گرم نمی شد. دی جی موویز و بیرون کشیدم و نگاهی به دیجی موویز استرنجر تینگز دیجی موویز آدرس جدید اینا انداختم. راهم و کج کردم و رفتم دي جي موويز سمت در. عیب نداره یه بسکتبال دو نفره می زنیم با طاها! زنگ و زدم و دست به جیب جلوی در وایستادم. یه خورده گذشت و دیجی موویز stranger things نشد. دوباره و سه باره زنگ زدم که بازم خبری نشد. یعنی گند بزنن به این دي جي مويز! اینام نیستن که! دیگه بالاخره سرنوشتم و پذیرفتم و رفتم دیجی موویز استرنجر تینگز. در و که باز کردم غم عالم ریخت به دلم. فقط یه چارغ کوچیک توی راهرو روشن بود. و این نشون می داد که دی جی موویز اینا هم نیستن.