یه هفته میگذره و با تهدیدای سایت همسریابی موقت تهران و کمک بچه ها شدم مثل قبل. شایدم بهتر از قبل بچهها کلی هوامو داشتن و تا میتونستن سايت همسريابي موقت در تهران خندوندن و از دست ارسلانهم یکم، ناراحتم. البته اینم بگم تهدیدای سایت همسریابی موقت رایگان در تهرانهمش توخالی بود یعنی کلا این بچه باد هواعه لبخندی به خودم زدم و (چیه خو؟ آدم به خودشم نمیتونه لبخند بزنه؟) بطری آب پلاستیکی رو برداشتم و سر کشیدم بالا که یهو یکی زد پس کلم و باعث شد آب بپره تو گلوم.
سایت همسریابی موقت تهران با خنده نگاهم میکنه
همینطور که سرفه میکردم برگشتم و پشت سرمرو دیدم که سایت همسریابی موقت تهران با خنده نگاهم میکنه، سریع با عصبانیت گفتم: تو سرت کنم بیشور داشتم خفه میشدم چته؟ یه لیوان پلاستیکی پرت کرد سمتم که دقیق خورد وسط صورتم. یکم دردم گرفت ولی هیچی نگفتم و چشامو یه ثانیه بستم و بعد وا کردم که گفت: لیوان رو برای چی ساختن؟
روی زمین و با سايت همسريابي موقت تهران
خندیدم و لیوان و برداشتم از روی زمین و با سايت همسريابي موقت تهران گفتم: اهان به نظر کارشناسی سايت همسريابي موقت در تهران، اونی که لیوان رو اختراع کرده صد در صد فرد بیکاری بوده چون آب و فقط باید با بطری خورد خندید و سری تکون داد و رفت. بیشور؛ داشتم خفه میشدما. بذار حالشرور بگیرم آدم بشه. بطری آب رو برداشتم، حواسش نبود و داشت با دیانا حرف میزد که در یک حرکت انتحاری کاملا زیبا و نامحسوس همه ی آب بطریو خالی کردم روش که دادی کشید و پرید بالا یهو زدم زیر خنده. بنده ، بهش حق میدم آخه هم آب خیلی سرد بود هم هوا البته، هوا یکم سرد بود یهو گذاشت دنبالم که سریع در رفتم و گفت: من تو یکیو ایندفعه باید بگیرم و اگه نگیرم سایت همسریابی موقت تهران نیستم همونطورکه با خنده میدوییدم گفتم: نباش سریع رفتم پشت متین و سايت همسريابي موقت تهران رو کردم سپر خودم و گفتم: متین جونی، این الاغ میخواد منو بوخوره، نذار بخوره سایت همسریابی موقت در تهران خندید و گفت: باز چیکارکردی وروجک؟ با خنده گفتم: هیچی به فقط یکم آب ریختم روش دیگه.
این خیلی سوسوله، به سايت همسريابي موقت در تهران چه؟ با سايت همسريابي موقت تهران گفت: وروجکی دیگه بعد سمت سایت همسریابی موقت تهرانکرد و گفت: ولش کن. سایت همسریابی موقت رایگان در تهرانسری به معنای تأسف برام تکون داد که منم براش زبونی درآوردم و رفت. از پشت سایت همسریابی موقت در تهران دراومدم و گفتم: میسیی خروسک.