خانم فرهی رو به سایت همسریابی موقت رایگان در تهران گفت: مامان جان! باز تلخ شدی! ؟ ازدواج موقت تهران ساعتی با حرص جواب داد: مگه میذارن شیر ین بمونیم؟. آقای فرهی اخطار گونه گفت: مراقب حرف زدنت باش! سایت همسریابی موقت رایگان در تهران برام خیلی عزیزه. سایت ازدواج موقت هلو با صدای تقریبا بلندی جواب داد: اونکه البته! همه براتون عزیزن جز تنها پسره تون سپس با نگاه طعنه آمیزی اشاره به استاد کرد و ادامه داد:
سایت ازدواج موقت رایگان در تهران انقدر خاطر خواه داره
سایت ازدواج موقت رایگان در تهران انقدر خاطر خواه داره.شما! دیگه بس کن بابا و صدای قهقهه استاد پتکی شد که روح سایت همسریابی موقت رایگان در تهران را کوبید که از حرفهای تند سایت ازدواج موقت هلو دلخور شده بود, با تمام وجود سعی کرد بغضش را قورت دهد.دلش نمیخواست با ریختن اشکهایش جو متشنج خانه, متشنج تر شود.سینی فنجانهای خالی را جمع کرد و به آشپزخانه برد.فنجانها و پیشدستی ها را شست و داخل آبچکان گذاشت.بشقابهای میوه خوری و کارد ها را برداشت و به سالن برگشت.خانم فرهی بشقابها را از دستش گرفت و گفت: دختر امشب به کشتنمون. میدی.بسه دیگه میوه که جا نمیخواد.تازه غذا رو هم هضم میکنه خانم فرهی مشغول چیدن بشقاب و کارد ها شد
ازدواج موقت تهران ساعتی از جا برخاست
سایت ازدواج موقت رایگان در تهران با میوه خوری بزرگی حاوی انواع میوه وارد سالن شد.ازدواج موقت تهران ساعتی از جا برخاست, میوه خوری را از دست سایت ازدواج موقت رایگان در تهران گرفت و گفت: سنگینه! صدام. میکردی بیام بیارمش سایت ازدواج موقت رایگان در تهران تشکر کرد و به آشپزخانه رفت و با یک سینی لیوان آب زرشک به سالن بازگشت.به همه تعارف کرد و روی مبل کنار خانم فرهی نشست.آقای فرهی قلپی از آب زرشک خورد و. گفت: چقدر خوشمزه ست.چقدرم خوش رنگه. نوش جان! راستش یکم ترش درستش کردم که غذا رو هضم کنه خانم فرهی پرسید: خودت درست کردی مگه؟. بله همیشه توی یخچالمون آب زرشک برای سیروس هست.خیلی دوست داره, ولی من بلد نیستم درست کنم.دستورش خیلی سخته؟ اصال سخت نیست! زرشک رو توی ظرفی دو سه روز بخیسونید.بعدشم بریزیدشون توی . مخلوط کن با همون آبی که زرشک توش خیس خورده؟