. غصه و غم را فقط برای خلوتش نگه داشت.. دیگر نمی خواست کسی شکستنش را ببیند، حرفای محمد کارخودش را کرد. هر چند که درون قلبش، برنامه رل یابی رایگان حفره بزرگ و سیاهی خالی می ماند. بعد از گرفتن دوش لباس هایش را پوشید موهایش را مرتب کرد و از اتاق بیرون آمد، محمد توی آشپزخانه پشت کانتر ایستاده بود و نون تست و کاکائو می خورد. سالم صبح بخیر برنامه های رل یابی تعجب در صورت محمد داد می زد، اما به روی خودش نیاورد. نگاهی به لباس های سر تا پا مشکی برنامه رل یابی انداخت و به زور لبخند زد. سالم رفیق شفیق، صبح توام بخیر بیا صبحونه می رم شرکت یک چیزی می خورم. برنامه رل یابی ایرانی پیام داده منشی پیداکرده، زودتر برم بهتره میاد ا لاف می شه. محمد لقمه نان و کاکائو را داخل دهانش گذاشت.
باشه تو برو، منم یکم کار دارم بعدش میام پیشت. قراره توی شرکت آقای راجین مشغول به کار بشم. به شرکت که رسید برنامه های رل یابی را با دختری جلو در دید سریع به سمتشان رفت. واقعا شرمنده م سالم بفرمایید داخل بازم ببخشید سالم برنامه رل یابی اشکالی نداره همین ا لان رسیدیم.
برنامه رل یابی ایرانی رایگان لبخند کم رنگی زد
دخترک برنامه رل یابی ایرانی رایگان لبخند کم رنگی زد و کنارش راه افتاد به سمت اتاق برنامه رل یابی رایگان. برنامه رل یابی ایرانی بعد از چند دقیقه بلند شد که برود. عه کجا می ری سفارشت رو انجام دادم دیگه، برم که کلی کار دارم باید چندتا نقشه ست تحویل بدم. باشه ممنون فقط یک لحظه بیا تو سالن کارت دارم. با عذر خواهی از مقابل دختر برخواست.
آنتونی دست درجیب مقابلش ایستاد جانم بگو؟ این دختره کیه؟ مورد اعتماده؟ آره مطمن باش، من عشقم رو هرجایی نمی برم. هم به برنامه رل یابی رایگان اعتماد داشتم هم اون رو می شناسم. اوه پس قضیه عشقیه؟ توام دیدی ما شکست خورده، گفتی این بخار نداره ببرمش این جا امنه؟ صدای خنده ی برنامه رل یابی ایرانی رایگان بلند شد. دستی تکان داد و به سمت در رفت ازدست تو برم که دیرشد هواش رو داشته باش فعال. برنامه رل یابی وارد اتاق شد و مقابل دخترک ریز نقش نشست. حین حرف زدن چشمش ناخود آگاه روی جز به جز صورت دختر می چرخید، از نظرش گذشت انتخاب برنامه رل یابی ایرانی رایگان عالی ست دختری ریز نقش با صورتی استخوانی، لب های کوچک، چشمان قهوه ای روشن، پوست سفید و لپای سرخش که نشانه استرس و ترسش بود.
تلفنش زنگ خورد برنامه رل یابی ایرانی بود. لبخندی روی لبش نشست و با عذر خواهی جواب داد. سالم مامان جان خوبید؟ صدای مادرش ضعیف و خش دار به گوشش رسید. خوبم پسرم توخوبی؟ غربت سختت نیست؟ صدای آرام گریه مادرش را میان خش خش تلفن شنید. خوبم مامان همه چیز خوبه، قربونت بشم چرا گریه می کنی آخه؟
برنامه های رل یابی مادر می شم می فهمم
برنامه های رل یابی مادر می شم می فهمم مادر نیستی که حالم رو بفهمی. صدای خنده ی رها از آن طرف بلند شد. سربه سرم می ذاری مامان جان؟ آخه خودتون می گید مادر نیستم، برنامه رل یابی رایگان گفتم مادر می شم. ازدست تو برو به کارت برس مامان جان مواظب خودتم باش.
کشور غریب حواست باشه مادر دخترا زیر پات نشینن. برنامه رل یابی تلخ و زهر دار خندید، کسی از دلش خبر نداشت که غوغا بود. برنامه رل یابی خارجی دورت بگردم من، چشم حواسم هست برو این قدر نگرانم نباش سالم برسون به بابا، اون رها جقله رم بهش بگو دورادور حواسم بهش هستا حواسش رو جمع کنه. دوباره صحبتش را با دختر مقابلش از سرگرفت. خب برنامه رل یابی خارجی جا کار سختی ندارید، فقط لیست داروها که می رسه چک کنید کم و کسری اگه داره بهم اطلاع بدید، قرارداد ها وجلسه ها رو واسم هماهنگ کنید همین. بله می تونم از پسش بربیام. پس لطف کنید این فرم رو پرکنید تا همکاریمون رو باهم شروع کنیم.